قربانیان حملۀ انتحاری بر آموزشگاۀ کوثر دانش، امروز یکشنبه بهخاک سپرده شدند.
بیشتر این قربانیان که دانشآموزان همین آموزشگاه بودند در گورستانهای غرب پایتخت بهخاک سپرده شدند، اما شماری از پیکرها هم به ولایتها برده شدند.
خانوادههای این قربانیان میگویند که مسؤولان برای تأمین امنیت نهادهای آموزشی بی پروا بودهاست.
محمد حسین یکی از جانباختن حملۀ انتخاری روز گذشته بود. بستگان حسین میگویند که او در یتیمی بزرگ شده بود و آرزو داشت که نمره اول کانکور سال آینده شود.
مامای محمد حسین گفت: «پدرش دوازده سال پیش فوت کرد. دو برادر دارد که کارهای ساده دارند در دکان کار میکنند. این بچۀ لایقی بود. میگفت من باید در سال ۱۴۰۰اول نمره کانکور باشم.»
در گوشه دیگر گورستان، شماری از مردم محل پارچههای بدن قربانیان را که از محل رویداد گردآوری کردهاند، دفن کردند.
شماری از دانشآموزان آموزشگاۀ کوثر، امروز در یک گردهمایی مسؤولان را به بیپروایی در برابر تأمین امنیت آموزشگاههای متهم ساختند.
مصطفی، یکی از این دانشآموزان گفت: «ما فقط میخواهیم درس بخوانیم. معلوم کنید که جرم ما چیست؟»
محمد حسین رضایی، دانشآموز دیگر نیز بیان داشت: «توجه کنند تا کشتار ختم شود.»
بربنیاد آمارهایی که منابع امنیتی میگویند، در حملۀ انتحاری روز گذشته ۳۰ تن جان باختند و در حدود ۷۰ تن دیگر زخمی شدهاند.
بسیاری از قربانیان و زخمیان این رویداد، دانشآموزانی استند که از ولایتها برای فراگیری درسها به این مرکز آمده بودند.
بیشتر قربانیان این حمله از نادارترین خانوادهها بودهاند.
خانوادۀ عید محمد محمدی، یکی از جان باختهگان این رویداد میگوید که او با دیگر اعضای خانوادهاش برای فراهمسازی هزینۀ زندهگی خانوادهاش قالین بافی میکردند.
رحیمه، از نزدیکان عید محمد گفت: «جوانهای مارا شهید کردند، مارا در غم نشاندند، فکر کنید و سیل کنید.»
اعضای خانوادۀ عارف، یکی دیگر از جان باختهگان این حملۀ انتحاری، میگویند که انتظار داشتند تا پسرشان با فراگیری آموزش فردای بهتری را برایش رقم بزند، اما او این امید را با تن خون آلودش به زیرخاک برد.
عزیزالله، برادر عارف بیان داشت: «خیلی آرزوها داشت. مادرم مریض بود و پدرم ضعیف، عارف با درس خواندن میکوشید تا دست اینها را بگیرد.»
محمد حسین، پدر عارف نیز افزود: «امنیت این ملت را گرفته نمیتوانند؛ چهکنیم این دولت را؟ چهکنیم این دولت را؟»
با این همه، دانشآموزان مرکز آموزشی کوثر دانش میگویند با وجودیکه برای ازدست دادن دوستان و همصنفیهای شان اندوهگین استند، اما به درسهای شان ادامه خواهند داد.
فهیم مرادی، یکی از این دانشآموزان گفت: «کسانی استند که زمین خودرا به گرو میمانند و فرزندان خود را به تعلیم روان میکنند. سوال ما این است که گناه ما درس خواندن است.»
لطیف ابراهیمی، دانشآموز دیگر نیز افزود: «دشمن میخواهد که راه علم و دانش را برای مردم بیبندد که نمیتواند این کار را کنند.»