مادریکه سه فرزندش سربازش در جنگ با هراسافگنان معلول شدهاند، برای دادخواهی از کندز به کابل آمدهاست.
ملکه خانم میگوید که اگر رییسجمهور آوازش را نشنود و برای درمان فرزندانش کمک نکند، خودش را در برابر ارگ آتش خواهد زد.
بهگفته این مادر، یک فرزندش یک پا، فرزند دیگرش یک دست و فرزند سومش چشمهایش را از دست دادهاند: «بچههایم زخمی شدند گریه نکردم. چادرم را از سرم گرفتم به کمرم بستم تا اورا به شفاخانه ببرم. گفتم حالا که بچهام زخمی شده، رییسجمهور در فرقه و قطعه نیست که اورا به شفاخانه ببرد. خواهش میکنم که رییسجمهور لنگیاش را در کمرش بسته کند یا از افغانستان برود یا یک آرامی را به ما بیاورد، این چه حال است!»
این مادر میگوید هنگامی که یکی از فرزندانش در شفاخانۀ چهار صد بستر، بستری بود، داروهای اورا خودش خریداری کرد و هیچ کسی حاضر نیست برای درمان فرزندانش به وی کمک کند: «بچههایم را که میبینم اعصابم خراب میشود. میگویم خودم را بزنم تکه تکه کنم.»
دیدگاۀ وزارت دفاع ملی را دربارۀ رسیدهگی نشدن به این زخمیان بدست آورده نتوانستیم.
این نخستین بار نیست که از رسیدهگی نشدن به زخمیان نیروهای امنیتی و خانوادههای قربانیان این نیروها انتقاد میشود. نهادهای امنیتی حتا از شمار معلولان نیروهای امنیتی آماری به دست نمیدهند؛ معلومانی که بیشتر شان در وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی به سر میبرند.