کابل یکی از بیست مرتفعترین پایتختهای جهان است. قدامت تاریخی این شهر قدیمی از نظر تاریخدانان به دوره امپراتوری هخامنشیان به سالهای ۳۵۰۰ بر میگردد. گفته میشود که یک زمانی این شهر جای ملاقات تاتاریها، هندیان و پارسیها شمرده میشد. این شهر زمانی پایتخت امپراتوری مغولها هم بوده است. در سال ۱۷۴۷ شهر کابل تحت تسلط درانیها قرار گرفت. این شهر قدیمی شاهد تحولات بزرگی در ادوار مختلف تاریخی بوده است و خیلی پستیها و بلندیهای زمانه را شاهد بوده است. زمانی که دنیا از نگاه سیاست و قدرت دو قطبی بود، برای نزدیک به ده سال در این شهر نیروهای قشون سرخ شوروی حاکم بود، اما پس از حملات یازده سپتمبر، نیروهای ناتو و ایالات متحده در این شهر مستقر شدند و برای نزدیک به ۲۰ سال در اینجا ماموریت نظامی داشتند. اما در ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱، با ختم ماموریت بیست ساله امریکا، این شهر دوباره به دست نیروهای امارت اسلامی افتاد.
در میان دو رفیق سنگری، ابرار یکی از نیرویهای طالبان است که پس از سقوط کابل در ماه اگست سال ۲۰۲۱ از ارزگان به کابل آمده است. ابرار ۳۵ ساله میگوید که نوجوان بود که در برابر نیروهای امریکایی و ناتو «جهاد» میکرد. او میگوید که به مانند این رنجری که در برابر آن ایستاده اند، صدها عراده آن را منفجر کرده است. ابرار میگوید به دلیل اینکه اکنون مال ملت آن را میشمارد از همین خاطر ازش به قاطعت حافظت میکند. در جریان جنگهای داخلی دهه نود شهر کابل کاملا به ویرانه مبدل شده بود، در حالی که در پشت سر ابرار در شهر کابل ساختمانهای بلند دیده میشوند، اما او میگوید که در جریان دو دهه در افغانستان هیچ کار مفیدی انجام نشده است. او میافزاید که تا زمانی که یک قطره خون در بدن دارد از خاک خود حفاظت و نگهداری میکند.
خالده که ۱۸ سال سن دارد در کنار دیوار دانشگاه کابل ایستاده است. او چند هفته پیش آزمون سالانه صنف دوازدههم را تمام کرد و از مکتب فارغ شده است. در پی ورود امارت اسلامی به کابل، تمام مکاتب دولتی بالای صنف ششم و دانشگاهها بسته شدند. پیش از این، مکاتب دخترانه و پسرانه از هم جدا شده بودند، اما طالبان وعده داده دادهاند که راهکارهای جدیدی را برای مکاتب دولتی و دانشگاهها برای جدا کردن صنفها ایجاد میکنند، اما تا کنون به وعده خود عمل نکرده اند. خالده که در حال حاضر برای آزمون کانکور در کابل آمادهگی میگیرد، میگوید که امیدوار است در دانشگاه طبی کابل موفق شود، اما معلوم نیست طالبان پس از چهار ماه چه زمانی دانشگاهها را بازگشایی خواهند کرد.
در میان این چهار تن، یکی شان حاجی عبدالوهاب صافی نام دارد. صافی که ۵۴ سال سن دارد، میگوید که از ۳۵ سال بدینسو در ریاست ترافیک کابل وظیفه اجرا میکند. او میگوید بیش از شش ماه میشود که تنخواه دریافت نکرده است و میافزاید که با آمدن حکومت جدید کارش مختل شده است و هیچ توجه به او صورت نگرفته است. آقای صافی میگوید که هفتههاست که موتراش تیل ندارد و با سرد شدن هوا برایش لباسهای گرم هم تهیه نشده است. پیش از این کابل امبولانس خدمات طبی رایگان را در شهر کابل ارایه می کرد، اما به دلیل نبود تیل کافی خدمات خود را توقف داده است.
سیدعلی شاه در کنار تاکسی زرد رنگاش منتظر سواری است. علی شاه که بیش از پانزده سال در کابل تاکسی میراند، از افزایش بهای سوخت و مواد خوراکی در شهر شکایت دارد. با روی کار آمدن امارت اسلامی در کابل، ارزش افغانی در برابر دالر به گونه بیپیشینه کاهش یافت و از جمله موارد دیگر، بهای مواد سوختی افزایش یافت. علی شاه ۴۷ ساله میگوید که درآمد اش حتا برای پرداخت هزینه تیل موتراش کافی نیست.
نعمت الله که اکنون معتاد به مواد مخدر است، پیش از سقوط کابل کارمند اداره استخبارات ریاست امنیت ملی حکومت پیشین بود، اما اکنون روزها و شبها را در هوای سرد کابل، در کنار یک سطل زباله بزرگ در کنار دریای کابل سپری میکند. نعمت الله ۶۵ ساله میگوید که به مدت ۹ سال به کشورش خدمت کرده است، اما اکنون به بیماری مبتلا شده است و راه بیرون رفت از این مشکل را گم کرده است. پس از روی کار آمدن امارت اسلامی، هزاران کارمند حکومت سابق خانهنشین شدند. اگرچه طالبان معتادان زیادی را برای تداوی به شفاخانهها فرستاده اند، اما نعمت الله پدر هفت فرزند هنوز منتظر است تا ببیند چه زمانی به او ازبهر ترک اعتیاد کمک خواهد شد.
طبق معمول با آمدن فصل زمستان، هوای کابل سردتر میشود و دمای هوا به زیر صفر میرسد. فاطمه از صبح تا شام کنار جاده مینشیند به امید اینکه مردم به او کمک کند. اما فاطمه میگوید که از صبح تا شام در کنار جادهها مینشیند، اما با کسب حدود ۵۰ افغانی ناامیدانه به خانه بر میگردد. فاطمه ۲۷ ساله که یک نوزاد دو ماهه نیز در آغوش دارد، در هوای سرد روز را با او میگذراند. او میگوید که شرایط سخت زندهگی نه تنها او را از تحصیل محروم کرده است، بلکه شوهرش نیز از نعمت سواد بی بهره مانده است. فاطمه گفت که در کابل برف میبارد، اما او توان خرید سوخت برای گرم کردن خانهاش را ندارد. سازمان جهانی غذای ملل متحد هم گفته است که بیش از پنجاه درصد از نفوس افغانستان غذای مناسب برای خوردن ندارند و با چالشهای شدید اقتصادی روبرو اند.
در سوی دیگر کابل، کوچهیی بنام کوچه کاهفروشی معروف است و بنام کوچه پرندهگان نیز یاد میشود. به گفته مردم این منطقه، تحولات اخیر در افغانستان تاثیر منفی بر جمع و جوش در این کوچه نگذاشته است. شماری از فروشندگان این کوچه میگویند که بازار این ساحه هنوز هم گرم است. بازار پرندهگان یا همان اسم معروف آن [کاه فروشی] با سابقه ۱۰۰ ساله در کنار مسجد باستانی پل خشتی در کابل که همیشه مملو از پرندهگان میباشد قرار دارد. فیض محمد، یک دکاندار ۵۵ ساله این کوچه میگوید که از کاروبار تا حدی زیاد راضی است.
شهر کابل از جمله شهرهای افغانستان است که در آن شمار زیادی از زیارتگاهها وجود دارد. زیارتگاه باستانی «عاشقان و عارفان» که در دامنه کوه آسمایی در این شهر قرار دارد، شمار زیاد شهروندان کشور از نقاط مختلف کشور به این زیارتگاه میآیند. محمد کریم که ۷۰ سال عمر دارد، بیش از ۱۵۰ کیلومتر از غزنی تا کابل را طی کرده و به مقصد زیارت کردن به اینجا آمده است. محمد کریم که سواد خواندن و نوشتن ندارد و تنها آموزش ابتدایی دینی را در مسجد فرا گرفته می گوید که افراد مخلصی چون «عاشق و عارف» دعااش را قبول میکند و این سومین بار در طول عمراش است که برای دعا کردن به این جا میآید. باورها بر این است که اسم اصلی عاشقان «خواجه عبدالسلام» و از عارفان «خواجه عبدالصمد» فرزندان شاعر چیره دست کشور خواجه عبدالله انصاری بود که در زمان زردشتیان همراه با مسلمانان عرب به کابل آمدند.
سوگ بیر سینگ خالصه، یک دکاندار معروف عطاری در شهر کهنه کابل است. خالصه ۳۲ ساله میگوید که نیاکاناش حدود ۹۰۰ سال پیش در کابل زندهگی میکردند، اما او ده سال میشود که داروی یونانی در افغانستان میفروشد. خالصه میگوید هر چند که نسبت به گذشته کاروبار او سرد تر شده، اما از آمدن امارت اسلامی به کابل احساس خرسندی میکند. او میگوید که آرزوی یک افغانستانی را دارد که دیگر بنام پشتون، هزاره، مسلمانان و هندوان مردم از هم تفکیک نشوند، بلکه همه را فقط شهروند افغانستان خطاب کنند.
دیدگاه تان در این باره