Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
تصویر بندانگشتی

روستانشینان دربارۀ صلح و انتخابات چه می‌گویند؟

تأمین صلح و اعلام نتیجۀ انتخابات ریاست‌جمهوری، خواست‌هایی است که باشنده‌گان شهرهای افغانستان، همواره از آن سخن گفته‌اند؛ اما در روستاهای کشور مردم دربارۀ این دو پدیده چه می‌گویند؟

بیشتر این روستانشینان، چه زیر حاکمیت دولتی و چه زیر ادارۀ طالبان، صلح را از نیازهای اصلی در کشور می‌دانند.

محمد یونس، دور از پایتخت و دور از حاکمیت دولت، در روستای برکی راجان ولسوالی برکی برک ولایت لوگر، زیر پرچم طالبان نفس می‌کشد.

محمد یونس که از مهاجرت برگشته‌است، می‌گوید که تنها با آرامش در وطن، می‌تواند به آنچه که برای خود و خانواده‌اش می‌خواهد، برسد: «من چه کنم؟ بروم دزدی کنم؟ آدم‌کشی کنم؟ چه کنم؟ یک نرمه‌گک صلح باشد که ما مردم خوشبخت شویم. اگر صلح باشد، آرامی باشد، همین گشنه‌گی را تیر می‌کنیم؛ مگر این جنگ را نی!»

حمیدالله باشندۀ دیگر برکی راجان است. او در بازار این روستا صرافی دارد. حمیدالله می‌گوید که او و شماری دیگر از مردم این روستان نتوانسته‌اند در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کنند – و اکنون بیشترشان در این باره، حسرتی در دل دارند: «ما نتیجۀ انتخابات را چه کنیم که اعلام شود؟ اگر اعلام شود، بازهم همان چیز جریان دارد! بهترش همین است که صلح شود که مردم آرام و آسوده در خانه خود زنده‌گی بکنند و کار و بارشان درست شود.»

و اما، در خانه یکی از بزرگان روستای خواجه چاشت ولسوالی ده سبز کابل، چیزی که داغ است، بحث انتخابات ریاست‌جمهوری است.

بزرگ‌ترین ناخشنودی‌شان هم، به‌درازا کشیده شدن اعلام نتیجه این انتخابات است.

محمد عمر، باشندۀ روستای خواجه چاشت کابل گفت: «آرزوی همین را داشتیم که امن داشته باشیم، یک رییس‌جمهور داشته باشیم که خواسته‌های کُل مردم سرش برآورده شود.»

محمد اعظم، باشندۀ دیگر این روستا نیز افزود: «حالی نه پادشاه ما حسابش معلوم است و نه رعیت ما! بیچاره و خوار و غریب هم چیزی کرده نمی‌تواند، خان‌صاحب‌ها و تاجران هم چیزی کرده نمی‌توانند از ترس و لرز.»

جدا از بخش‌های زیر حاکمیت دولت و بخش‌های در دست طالبان، در بخش‌های دوردستی هم که مردم خودشان تأمین امنیت را به دوش دارند، صلح و دسترسی یک‌سان شهروندان به خدمات، خواست‌های اساسی مردم را می‌سازند.

قادرخان که در یک چنین محیطی باغ‌دار است، در این باره گفت: «خود ما هم کدام تعلیم و درسی نکردیم و کُلش در جنگ و بدبختی تیر شد؛ اما می‌ترسیم که اطفال ما هم از این پس در کدام فقر و بیچاره‌گی و بی‌تحصیلی [بمانند] و هم در ترس استیم.»

هرسال با سپری شدن فصل سرما، بخش‌هایی از افغانستان گواۀ افزایش خشونت‌ها بوده‌اند؛ اما ماه‌هاست که مردم می‌پرسند آیا می‌شود که آخرین روز این زمستان را با امید فردای دگرگونی بگذرانند؟

روستانشینان دربارۀ صلح و انتخابات چه می‌گویند؟

در این گزارش با روستانشینانی گفت‌وگو شده‌است که برخی از آن‌ها دور از حاکمیت دولتی و زیر پرچم طالبان نیز به‌سر می‌برند.

تصویر بندانگشتی

تأمین صلح و اعلام نتیجۀ انتخابات ریاست‌جمهوری، خواست‌هایی است که باشنده‌گان شهرهای افغانستان، همواره از آن سخن گفته‌اند؛ اما در روستاهای کشور مردم دربارۀ این دو پدیده چه می‌گویند؟

بیشتر این روستانشینان، چه زیر حاکمیت دولتی و چه زیر ادارۀ طالبان، صلح را از نیازهای اصلی در کشور می‌دانند.

محمد یونس، دور از پایتخت و دور از حاکمیت دولت، در روستای برکی راجان ولسوالی برکی برک ولایت لوگر، زیر پرچم طالبان نفس می‌کشد.

محمد یونس که از مهاجرت برگشته‌است، می‌گوید که تنها با آرامش در وطن، می‌تواند به آنچه که برای خود و خانواده‌اش می‌خواهد، برسد: «من چه کنم؟ بروم دزدی کنم؟ آدم‌کشی کنم؟ چه کنم؟ یک نرمه‌گک صلح باشد که ما مردم خوشبخت شویم. اگر صلح باشد، آرامی باشد، همین گشنه‌گی را تیر می‌کنیم؛ مگر این جنگ را نی!»

حمیدالله باشندۀ دیگر برکی راجان است. او در بازار این روستا صرافی دارد. حمیدالله می‌گوید که او و شماری دیگر از مردم این روستان نتوانسته‌اند در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کنند – و اکنون بیشترشان در این باره، حسرتی در دل دارند: «ما نتیجۀ انتخابات را چه کنیم که اعلام شود؟ اگر اعلام شود، بازهم همان چیز جریان دارد! بهترش همین است که صلح شود که مردم آرام و آسوده در خانه خود زنده‌گی بکنند و کار و بارشان درست شود.»

و اما، در خانه یکی از بزرگان روستای خواجه چاشت ولسوالی ده سبز کابل، چیزی که داغ است، بحث انتخابات ریاست‌جمهوری است.

بزرگ‌ترین ناخشنودی‌شان هم، به‌درازا کشیده شدن اعلام نتیجه این انتخابات است.

محمد عمر، باشندۀ روستای خواجه چاشت کابل گفت: «آرزوی همین را داشتیم که امن داشته باشیم، یک رییس‌جمهور داشته باشیم که خواسته‌های کُل مردم سرش برآورده شود.»

محمد اعظم، باشندۀ دیگر این روستا نیز افزود: «حالی نه پادشاه ما حسابش معلوم است و نه رعیت ما! بیچاره و خوار و غریب هم چیزی کرده نمی‌تواند، خان‌صاحب‌ها و تاجران هم چیزی کرده نمی‌توانند از ترس و لرز.»

جدا از بخش‌های زیر حاکمیت دولت و بخش‌های در دست طالبان، در بخش‌های دوردستی هم که مردم خودشان تأمین امنیت را به دوش دارند، صلح و دسترسی یک‌سان شهروندان به خدمات، خواست‌های اساسی مردم را می‌سازند.

قادرخان که در یک چنین محیطی باغ‌دار است، در این باره گفت: «خود ما هم کدام تعلیم و درسی نکردیم و کُلش در جنگ و بدبختی تیر شد؛ اما می‌ترسیم که اطفال ما هم از این پس در کدام فقر و بیچاره‌گی و بی‌تحصیلی [بمانند] و هم در ترس استیم.»

هرسال با سپری شدن فصل سرما، بخش‌هایی از افغانستان گواۀ افزایش خشونت‌ها بوده‌اند؛ اما ماه‌هاست که مردم می‌پرسند آیا می‌شود که آخرین روز این زمستان را با امید فردای دگرگونی بگذرانند؟

هم‌رسانی کنید