شب های پر شور و هیجان پایتخت، پهلوی دیگری از زندهگی در کشور جنگ زده افغانستان را به رخ می کشند.
در این شبها شمار زیادی از خانوادههای پایتخت نشین، تا نیمههای شب بیرون از خانه، در مکانهای تفریحی، رستورانتها و کافهها به سر میبرند.
این فضا، فرصت تفریح را برای کودکان بیشر فراهم کرده است، مانند مزمل دو ساله که هرشب با مادرش به یکی از پارکهای تفریحی کابل میآید.
پریسا، مادر مزمل میگوید: «بسیار خوب است این که خانوادهها کوشش کنند؛ بخاطر این که نا امنی هم است برای چندی بیایند به تفریحگاهها بخاطر خوشحالی کودکان شان؛ این بسیار خوب است.»
از ویژهگیهای دیگر شبهای کابل، حضور پر رنگ زنان در مکانهای تفریحی است.
طاهره میگوید که به گونۀ معمول شبها با عروس و بستگانش برای تفریح از خانه بیرون میشوند.
طاهره میافزاید: «وقتی کسانی را اینجا می بینم، خوشحال میشوم؛ بر این که چند تا برای تفریح هم میآیند.»
در این شبها بازر آیسکریم فروشیهای پایتخت مانند روزهای کابل گرم است.
عبیدالله که آیسکریم فروشی دارد میگوید: «بانوان خانوادهها همه میآیند، ما شبها از ساعت دو تا یک و نیم اینجا کار میکنیم.»
فریده، باشندۀ کابل نیز میگوید: «این شبی خوبی است؛ اندکی امنیت هم بهتر است. من همیشه این جا میآیم.»
مادری نیز به یکی از پارکهای تفریحی کابل آمده است تا غم از دست دادن پسر سربازش را دور بسازد.
مریم میگوید که پسر بیست و چهار سالهاش در رویداد قول اردوی ۲۰۹ شاهین جان باخت.
مریم افزود: «اولاد شیرین است؛ او برایم نان پیدا میکرد او همه چیزم بود.»
در این شبها کار و بار کودکان کارگر نیز پر رونق است.
جمشید که بوت پالیشی میکند، از کارش راضی است. وی میگوید: «اینجا از طرف شب خوب کار است، من اینجا کار میکنم.»
پایتخت نشینان میگویند که ناامنیها، امید به زندهگی را از آنان نخواهد گرفت؛ اما حکومت نیز نباید از تلاش برای تأمین امنیت بهتر کابل، دست بردارد.