Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
Thumbnail

لوای فاطمیون؛ "طالبان خوب" برای ایران

ایران یکی از بازیگران عمده در سیاست‌های داخلی افغانستان است و تهدید طولانی برای امنیت ملی افغانستان محسوب می‌شود. با آنکه نفوذ ایران در افغانستان رو به افزایش است، توانایی نهادی افغانستان در شناسایی و مبارزه علیه تهدیداتی که از جانب ایران متوجه‌اش است، کمرنگ است. این ضعف ناشی از خلاهای موجود در ساختارهای اطلاعاتی افغانستان است. نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان در امر شناسایی اهداف و عملیات استراتژیک ایران در افغانستان و پیشبرد برنامه‌های این کشور از طریق نیروهای نیابتی مانند لوای فاطمیون نیز کمبوداتی دارند.

فاطمیون کی‌ها اند؟

لشکر فاطمیون یک گروه شبه‌نظامی تحت حمایت ایران است که از سال ۲۰۱۳/۲۰۱۴ بدین‌سو در سوریه فعالیت می‌کند. لشکر فاطمیون به‌صورت عمده از میان نسل دوم مهاجران افغان در ایران تشکیل شده‌است. لشکر فاطمیون به‌صورت تخمینی با ۲۰هزار نیروی قوی در اوج درگیری‌های سوریه، حدوداً پنجاه هزار جنگجو را در درگیری‌های نُه ساله سوریه آماده کرده‌است.

برآوردها نشان می‌دهند که از سال ۲۰۱۳ به این طرف، بیشتر از پنج‌هزار جنگجوی فاطمیون در جریان درگیری‌های سوریه کشته و یا مفقود و بیشتر از چهار هزار دیگر زخمی شده‌اند. جنگجویان فاطمیون اغلب به‌عنوان نیروهای مصرفی و گوشت دم توپ به‌میدان جنگ اعزام شده‌اند؛ تا آن‌جا که حتا گزارش‌ها حضور کودکان را نیز به‌عنوان جنگجو در این منازعات تأیید می‌کنند. فاطمیون در مقایسه با سایر گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت ایران مانند حزب‌الله لبنان، کتائب سیدالشهدای عراق یا زینبیون پاکستان در جریان درگیری‌های سوریه تلفات بیشتری داشته است. جنگجویان فاطمیون بزرگ‌ترین گروه غیر عربی را تشکیل می‌دهند که برای تطبیق اهداف ایران در خاورمیانه فعالیت می‌کنند.

هدف استراتژیک ایران

ایران در سال‌های اخیر در منازعات منطقه‌یی بسیار فعال و شاید هم موثرترین کشور بوده‌است. نفوذ ایران در سوریه، عراق، لبنان و یمن به یک مسئله جدید در خاور میانه تبدیل شده‌است، چیزی که تا دو دهه قبل غیرقابل تصور بود. ایران برای حضور موثر در خاور میانه، تشکیلات جدیدی تحت عنوان "محور مقاومت" را از ائتلاف منطقه‌یی ایجاد و رهبری کرده‌است که عمدتاً سوریه، حزب‌الله و گروه‌های اسلام‌گرای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی و همین‌طور ملیشه‌های تحت حمایت ایران در عراق و حوثی‌ها در یمن را شامل می‌شود.

محور مقاومت پیش از آن‌که برمبنای ایدیولوژی یا هویت مذهبی مشترک شکل گرفته باشد، بیشتر بر اساس خصومت با غرب و مداخلات اسراییل در خاورمیانه شکل گرفته‌است. وظیفه اصلی این ائتلاف، فراهم کردن مشروعیت سیاسی برای رژیم‌های ایران و سوریه و بازدارندگی نامتقارن است. هیچ یکی از دولت‌های عضو در قالب گروه‌های نیابتی در بدنۀ ائتلاف چنین منفعت بازدارنده از منابع مالی و تسلیحاتی که توسط ایران تأمین می‌شود را ایجاد/فراهم نمی‌کند. ایران با استفاده غیر رسمی از بازیگران فراملی شیعی نه تنها در مقابله با دشمنانش در میادین مختلف جنگ بلکه از لحاظ گسترش و انباشت قدرت سیاسی در این کشورها نیز به موفقیت‌های استراتژیک قابل ملاحظه‌یی دست یافته است.

رهبری و مدیریت فاطمیون

فاطمیون به وسیلهٔ علی رضا توسلی مشهور به ابوحامد، یک پناهجوی افغان که از ۱۹۸۰ به این طرف در ایران زنده‌گی می‌کرد و به کمک رژیم ایران تشکیل شد. هدف از ایجاد گروه فاطمیون، دفاع از حرم‌های نواسه‌های پیامبر گرامی اسلام در دمشق بود، حرم‌هایی که در مذهب شیعه از مقدس‌ترین اماکن مذهبی به‌شمار می‌روند. رضا توسلی دو سال بعد از ایجاد این گروه، در سال ۲۰۱۵در نبرد درعا کشته شد. تقریباً تمامی مهره‌های کلیدی گروه فاطمیون مانند سید حکیم، حسین فدایی آبدارچی، رضا خاوری و سید ابراهیم در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ در جریان درگیری‌ها کشته شده‌اند.

پس از کشته شدن اعضای کلیدی فاطمیون، ساختار این گروه به‌صورت مداوم در حال تغییر است، مسئله‌یی‌که تا جایی برای تأسیسات امنیتی ما پیچیده به‌نظر می‌رسد. به‌طور مثال، پس از کشته‌شدن پی در پی سه رهبر فاطمیون در سوریه، ایران ساختار رهبری گروه فاطمیون را تغییر داده است. فاطمیون در حال حاضر ساختار عمودی دارد و به جای یک فرمانده، هفت فرمانده دارد.

در حالی که عبدالباقر علوی عملیات فاطمیون را در سراسر منطقه هماهنگی می‌کند، شش فرمانده دیگر که از نگاه قدرت باهم برابر اند، فاطمیون را در جبهه‌های مختلف جنگ رهبری می‌کنند. نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان در فقدان بررسی استراتیژیک گروه فاطمیون، نمی‌داند که در طولانی مدت چگونه با تهدیدات و چالش‌هایی که از این گروه متصور است مقابله کند. نیروهای امنیتی افغانستان ممکن در مورد اهداف کلی این گروه بفهمند اما در مورد رهبری عملیاتی و ساختاری این گروه که به‌صورت مداوم در حال تغییر است، نمی‌فهمند. ایران نیز مانند پاکستان به صورت فزاینده از اهمیت استفاده از نیروهای نیابتی خشونت‌آمیز در افغانستان پی برده است، به همین دلیل و به‌صورت مداوم تقاضاهای فزایندۀ این گروه را برآورده می‌کند.

بر علاوه، پس از کشته شدن علی رضا توسلی در فبروری سال ۲۰۱۵و مورد هدف قرارگرفتن پی در پی رهبران افغان گروه فاطمیون، ایرانی‌ها تصمیم گرفتند که افراد گمنام را استخدام کنند. از آنجایی‌که بسیاری از این افغان‌ها در ایران متولد شده‌اند افراد انتخاب شده برای رهبری گروه فاطمیون را نمی‌توان تأیید کرد که افغان اند، هرچند که ایرانی‌ها ادعا می‌کنند آن‌ها افغان اند. ایرانی‌ها نیز از این‌که کنترل رهبری گروه فاطمیون را از دست بدهند می‌ترسند، برای همین اغلب افراد کمتر شناخته شده را برای رهبری جنگجویان فاطمیون انتخاب می‌کنند. زمانی‌که توسلی کشته شد، روحیه فاطمیون نیز فرو ریخت، این مسئله باعث شد که ایرانی‌‎ها به این نتیجه برسند که رهبرانی باید انتخاب شوند که از دست دادن شان هزینۀ سنگین نداشته باشد.

بحث دوم این است که ایران نفوذش در افغانستان را از طریق برنامه‌های شیعه‌گرایی گسترش می‌دهد. این برنامه عمدتاً از طریق نفوذهای فرهنگی و آموزشی تقویت می‌شود که در نتیجه به ندرت باعث جلب توجه‌های ناخواسته می‌شود. ایران برخلاف پاکستان، سیاست جذب آشکار شبه نظامیان افغان را دنبال نمی‌کنند؛ حتا اگر آن‌ها از نیروهای نیابتی افغان برای رسیدن به اهداف استراتیژیک شان استفاده کنند، بازهم در حجم گروه‌های آشکار و تهاجمی مانند فاطمیون در داخل افغانستان استفاده نخواهند کرد. در نتیجه، بازی نرم ایران باعث می‌شود که تکانی اتفاق نیافتد و زنگ خطری به صدا در نیاید و نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان را مجبور به مقابله نکند.

یکی از استراتیژی‌های مشخص ایران در خصوص مداخله در افغانستان، توسعه و گسترش دادن فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی است. یکی از برنامه‌های درازمدت ایرانیان این است که عمال و عناصر خودش را از این طریق در افغانستان برای هرگونه پلان تهاجمی در آینده در حالت آماده نگه دارد. پیام استراتیژیک ایران از بازی آرام در افغانستان این است که "هزاره‌ها و شیعیان در افغانستان محروم اند" و ما برای کمک به آن‌ها در افغانستان حضور داریم. حکومت افغانستان و سازمان‌های غیر حکومتی در امر مبارزه با این پیام کوتاهی کرده‌اند. در حالی‌که هیچ سند محکم مبنی‌بر استخدام جنگجویان فاطمیون از داخل افغانستان توسط ایرانیان وجود ندارد، اما ایرانی‌ها به استخدام واعظان و ملاها از مناطق روستایی افغانستان ادامه داده‌اند.

ثالثاً، لوای فاطمیون به لحاظ ساختاری هم به لحاظ تعداد، هم به لحاظ سازمانی و ساختار مدیریتی، کاپی دقیق از لشکر در ارتش ایران است. این مشابهت باعث می‌شود که لوای فاطمیون به‌عنوان لشکر مازاد در کنار ارتش ایران کاملاً با اهداف استراتیژیک ایران در منطقه و به خصوص در افغانستان همانگ باشد. تا زمانی‌که فاطمیون به‌عنوان بازوی ارتش ایران عمل کند، هرگونه تقویت این گروه به لحاظ عملیاتی، به‌معنای تقویت حضور و قدرت نظامی ایران در افغانستان است. از طرف دیگر، نیروی قدس، یکی از پنج شاخه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران تمامی فعالیت‌های ملیشه‌های شیعی تحت حمایت ایران به‌شمول گروه فاطمیون را در منطقه رهبری می‌کند و هم‌چنین مسؤول جنگ‌های نامتعارف و جمع‌آوری معلومات نظامی و استخباراتی است.

در جنگ سوریه، در حالی‌که نیروی قدس مسؤولیت فعالیت‌های استخباراتی و حمایت‌های لوژستیکی را برعهده داشت، باورها بر این است که ارتش ایران به‌شمول نیروهای بسیج مستقیماً هدایت گروه‌های شبه نظامی مانند فاطمیون، حزب‌الله، زینبیون، حشد الشعبی و گروه‌های مختلف شبه‌نظامی شیعی در منطقه را داشته اند. ازدیگر بخش‌های نظامی ایران که این گروه‌ها را حمایت کرده‌اند می‌توان به نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره کرد که پشتیبانی هوایی و حملات موشکی به‌شمول موشک‌های بالستیک با برد متوسط را در اختیار این گروه‌ها قرار می‌داد.

روسها و فاطمیون

آموزش‌های پیشرفتۀ استفاده از سلاح به‌شمول چگونگی استفاده از سیستم دافع هوا قابل حمل توسط افراد (MANPADS) توسط ایرانی‌ها به فاطمیون ارایه شده‌است، اما تنها ایرانی‌ها نیستند که در آموزش نیروهای فاطمیون نقش دارند. بهترین فرقۀ فاطمیون توسط ارتش روسیه آموزش دیده و حمایت شده‌است. جنگجویان فاطمیون در حال استفاده از مجموعۀ گستردۀ از سلاح‌های سنگین روسی از جمله توپ‌خانه‌های میدانی، نفربرهای زرهی، موشک‌های ضد تانک و تانک دیده شده‌اند. مهم‌تر از همه، جنگجویان فاطمیون بارها در حال استفاده از تانک مدل ۹۰T- دیده شده‌اند. این تانک‌ها پیشرفته‌ترین تانک است که در جنگ سوریه استفاده شده و توسط روسیه فراهم شده‌است.

روسیه در قبال فاطمیون طرح‌های بزرگ‌تر دارد و بدین منظور فاطمیون را فعال نگه می‌دارد و پشتیبانی می‌کند. روس‌ها فاطمیون را آموزش می‌دهند و تکنالوژی تسلیحاتی را در اختیار آن‌ها قرار داده و از آن‌ها حمایت لوژستیکی می‌کنند. فاطمیون گروه شبه نظامی است که روسیه می‌خواهد آن را در کنار سایر گروه‌های شبه نظامی مانند واحد ملیشه‌های واگنر (CHVK Vagner) که در سوریه و جاهای دیگر فعالیت می‌کند، در لست مزدبگیران خود داشته باشد. روس‌ها از زمان مداخلات مستقیم نظامی در سوریه با فاطمیون در تماس بودند، تحت تاثیر استقامت جنگجویان فاطمیون قرار گرفتند و سخت علاقمند حضور آن‌ها در کنار شان در میادین جنگ شدند.

در سال‌های اخیر شکاف بین ایران و روسیه در خصوص عبدالله صلاحی، یکی از فرماندهان افغان گروه فاطمیون ایجاد شده‌است. عبدالله صلاحی لشکری تحت عنوان حضرت ابوالفضل العباس با تعداد تقریبی ۵۰۰ جنگجو دارد که در حال حاضر در بخش شرقی شهر دیرالزور مستقر است. صلاحی پیشنهاد دریافت آموزش و پشتیبانی پیشرفته از طرف روس‌ها را پذیرفت. این اولین مورد مستند است که روس‌ها یکی از نیروهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را به طرف خود می‌کشاند و ارتباط  صلاحی با روسیه به چند سال قبل بر می‌گردد. صلاحی در جریان نبرد پالمیرا در سال ۲۰۱۶ به شهرت رسید و در همین نبرد بود که با یکی از عالی رتبه‌ترین جنرالان روسی به اسم ستر جنرال الکساندر دورنیکوف آشنا شد. در مورد دیگر در سال ۲۰۱۶، روسیه و ایران برای بازپس‌گیری پالمیرا از داعش باهم رقابت کردند و جنرال الکساندر دورنیکوف که فرمانده عمومی نیروهای روسی در سوریه بود، پیشنهاد حمایت هوایی و زمینی را به  صلاحی داد، پیشنهادی که صلاحی نتوانست رد کند و به این ترتیب صلاحی و جنگجویان تحت امرش تحت فرماندهی جنرال الکساندر درآمد. این حرکت باعث شد که روسیه جایگاه عمیق‌تری در قسمت شرقی و ناآرام سوریه بدست بیاورد، جایی‌که تمرکز اصلی روی چاهای سرشار و پرمنفعت نفتی است. بسیاری‌ها شهر دیرالزور، جایی‌که صلاحی و جنگجویانش مستقر اند، را به‌عنوان دروازه ورودی در این میادین نفتی عنوان می‌کنند. این نشان می‌دهد که نفوذ روسیه در منطقه رو به افزایش است و روسیه چشم به چاهای پرمنفعت نفتی در بخش‌های شرقی سوریه دوخته است. این مسئله برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و نیروهای نیابتی شان یک چالش و منازعه است.

روسیه نیز مانند ایران محاسبات خودش را در خصوص منطقه دارد و تلاش می‌کند از نیروهای نیابتی مانند فاطمیون برای مقابله با تهدیدهای متصور از جانب گروه‌های سرکش طالبان و شاخه خراسان داعش که در صدد ظهور به عنوان یک گروه شبه نظامی است، استفاده کند. روسیه در اوزبیکستان و ترکمنستان پایگاه ندارد (صرفاً در تاجیکستان و قرغیزستان دارد) و به همین دلیل تلاش خواهد کرد که از فاطمیون برای مراقبت از همسایه‌های خود بهره بگیرد. فاطمیون یک نیروی بسیار کم مصرف است. آن‌ها معمولاً یک دوره آموزشی کوتاه (چهار هفته‌یی) را سپری می‌کنند. تا اینجای کار، فاطمیون تقریباً ده مرکز آموزشی دارند که چهار مرکز آن در تهران، چهار مرکز در مشهد و دو مرکز آن در اصفهان موقعیت دارد. بعضی از این مراکز مانند مرکز آموزشی سپاه انصار که در مشهد موقعیت دارد و مرکز آموزشی فاطمته الزهرا که در اصفهان موقعیت دارد، برای آموزش ارتش ایران نیز استفاده می‌شود.

اسراییل نیز یکی از بازیگران مهم در منازعات سوریه است که بی وقفه نیروهای ایرانی و گروه‌های نیابتی تحت حمایت ایران را مورد هدف قرار داده‌است. اسراییل عمدتاً از جانب فاطمیون بسیار نگران است، چون یکی از برنامه‌های ایران این است که از طریق فاطمیون اسراییل را مورد هدف قرار بدهد. در اوایل سال ۲۰۱۹، اسراییل حملاتش علیه منافع ایران در سوریه را افزایش داد که منجر به افزایش تلفات ایرانی‌‎ها، به‌ویژه در پایگاه‌های تحت تصرف ایران شد. پایگاه‌های تحت تصرف ایرانی‌ها که مورد هدف اسراییل قرار گرفته است، یکی پایگاه امام علی است که در گذرگاه استراتیژیک و مرزی میان عراق و سوریه در شهر مرزی البوکمال واقع است و دیگری لوای ۳۱۳ که توسط سپاه پاسداران در شهر ازرع در شرق سوریه که عمدتاً شیعیان سوری در آن مستقر اند تأسیس شده و مورد هدف اسراییل قرار گرفته است. اسراییل به ندرت جزیئات حملاتش را تأیید می‌کند اما همواره ایران را به‌خاطر تحویل دهی موشک به نیروهای نیابتی‌اش محکوم می‌کند.

ایرانی‌ها جنگجویان فاطمیون را برای هدف قرار دادن اسراییل در مناطق مختلف از جمله در بلندی‌های گولان استقامت داده‌است. ارتش سوریه و فاطمیون از بلندی‌های گولان برای انجام عملیات به‌شمول حملات راکتی بالای بخش‌های شمالی اسراییل استفاده کرده‌اند. در مقابل این تهدیدات، اسراییل به طور متوسط هفته دو تا سه حمله هوایی-موشکی برای هدف قرار دادن فاطمیون و سایر گروه‌های شبه‌نظامی شیعی در سوریه انجام داده‌است.

فاطمیون: حزب الله جدید افغانی

توقع می‌رود که فاطمیون به حزب‌الله جدید افغانی تبدیل شود. دلیل این‌که مهاجران افغان به فاطمیون می‌پیوندند، بر می‌گردد به وضعیت اجتماعی این مهاجران در ایران. مهاجران افغان  عمدتاً شیعه‌ها، تقریباً چهار دهه است که در ایران زنده‌گی می‌کنند و در تمام این مدت از حاشیه نشینی، محرومیت‌‎های اقتصادی و اجتماعی و نژادپرستی رنج می‌برند. پیوستن به فاطمیون این فرصت را در اختیار مهاجران افغان قرار می‌دهد که از مزایای اجتماعی، مالی و اقامت قانونی در ایران برخوردار شوند. آن‌ها بعد از پیوستن به فاطمیون، برگه تردد دریافت می‌کنند که با آن می‌توانند آزادنه بین شهرهای ایران سفر کنند. همین‌طور آن‌ها اقامه دریافت می‌کنند که برای یک سال قابل اعتبار است و قابل تمدید برای ده سال می‌باشد. خانواده جنگجویانی که کشته می‌شوند، معاش ماهانه و اقامه سالانه را دریافت خواهند کرد. کشته شده‌گان فاطمیون در سطح عالی تشییع جنازه می‌شوند و در گورستان شهر مقدس قم به‌خاک سپرده می‌شوند. مقامات عالی‌رتبه رژیم ایران از جمله مقام معظم رهبری ایران به زیارت قبرهای آن‌ها می‌‎رود، خانواده‌های شان را به حضور می‌پذیرد و از قربانی‌ها و فداکاری‌های آن‌ها تقدیر به عمل می‌آورد. در حالی‌که دولت ایران از آن‌ها و خانواده‌های شان در بخش‌های مختلف حمایت می‌کند، بعضی از این جنگجویان هدایای چون خانه، بورسیه تحصیلی و جوایز مشابه دیگر را نیز دریافت می‌کنند.

در حالی‌که تعداد جنگجویان فاطمیون به ۲۰هزار  تن در اوج در سال ۲۰۱۶می‌رسید، در جریان تحریم‌ها و گسترش ویروس کرونا، تعداد شان به ۱۲۰۰۰جنگجو کاهش یافته‌است. برآوردها نشان می‌دهند که تعداد جنگجویان فعال فاطمیون میان ۷۰۰۰ تا ۸۰۰۰ تن است و گروه فاطمیون در حال حاضر شش لوای فعال در سوریه دارد. هر لوا، چهار فرقه و هر فرقه میان دوصد تا ۲۵۰جنگجو – مشابه به ساختار ارتش ایران- عضو دارد. فاطمیون در کنار این شش لوای فعال، یک لشکر ریزرفی به‌نام ۱۸هزار دارد که توسط یکی از فرماندهان سپاه پاسداران ایران به‌نام حاجی اسماعیل رهبری می‌‎شود. حاجی اسماعیل مدیرت لوا را هم به لحاظ انضباط فردی هم به لحاظ رسیده‌گی به کوتاهی‌ها به‌عهده دارد.

از زمانی که فاطمیون به صورت تدریجی از سوریه خارج می‌شوند، ارتش سوریه به‌صورت منظم جایگزین آن‌ها می‌شود. در همین حال، ایرانی‌ها برای تأمین مصارف گروه فاطمیون، جنگجویان فاطمیون را به‌عنوان سرباز وظیفه به ارتش سوریه تحویل داده‌است. رژیم سوریه به آن‌ها پاسپورت سوری و محل اقامت داده‌است. در سال‌های اخیر، هزاران خانواده شیعۀ افغان از طریق فاطمیون به سوریه منتقل و مستقر شده‌اند. گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهند ایرانی‌ها جنگجویان فاطمیون را به یمن و لیبیا نیز به‌عنوان سرباز اجیر اعزام کرده‌اند. جنگجویان فاطمیون در بدل خدمات شان پول دریافت می‌کردند. ایرانی‌ها ماهانه تا  ۱۵۰۰دالر امریکایی برای هر جنگجو دریافت می‌کردند در حالی که فقط ۴۰۰دالر آن را به خود جنگجو پرداخت می‌کردند.

فاطمیون در سوریه علی الرغم تلفات بالا، به‌عنوان نیروی متحرک عمل می‌کند و عمدتاً زمانی که منازعات تشدید می‌شود، از آن‌ها به‌عنوان قوه خط شکن استفاده می‌شود. پایگاه‌های شان نیز به‌صورت متناوب در اطراف سوریه جابجا می‌شود تا آن‌ها را چابک نگه دارند و بتوانند سریع عکس‌العمل نشان بدهند. دفتر مرکزی فاطمیون در کمتر از یک کیلومتری میدان هوایی بین‌المللی دمشق در ساختمانی معروف به بیت الزجاجه (خانه شیشه‌یی) قرار دارد. سپاه پاسداران ایران از این پایگاه مخفی استفاده می‌کند، ضمن این‌که نیروی قدس شبکه ملیشه‌های سوری تحت حمایت شان را از همین پایگاه مدیریت می‌کند. این ساختمان به لحاظ استراتیژیک نزدیک باند پرواز میدان هوایی بین‌المللی دمشق قرار دارد که این مسئله باعث می‌شود ایرانی‌ها و ملیشه‌های تحت کنترل شان به ساده‌گی سرباز، پول و تجهیزات شان را دریافت کنند و حتا در صورت سقوط دمشق بتوانند فرار کنند. بیشتر از یک‌هزار نفر در این پایگاه مشغول اند که تمامی آن‌ها باید تحت مراقبت‌های جدی امنیتی قرار بگیرند. این پایگاه چندین‌بار هدف حمله هوایی اسراییل قرار گرفته‌است.

در درازمدت، اگر ایران بخواهد نفوذش را بیشتر گسترش دهد و مخصوصاً اگر حملۀ از جانب امریکا و اسراییلی‌ها علیه ایران صورت بگیرد، ایران از فاطمیون علیه کشورهای خلیج فارس استفاده خواهد کرد. برآوردها نشان می‌دهند که بیشتر از ۳۰هزار جنگجوی سابق فاطمیون به افغانستان برگشته اند که می‌توانند هرجا و هر زمان که نیاز باشد، دوباره سازماندهی شوند. از آنجایی‌که افغانستان از متحدین کشورهای خلیج به‌شمول عربستان سعودی است، در صورتی‌که یک بخش از شیعیان این کشور در قالب فاطمیون موضع متفاوتی بگیرند، مشکلات سیاسی و امنیتی فراوانی برای جامعه افغانستان خلق خواهند کرد. تعداد جنگجویان فاطمیون در تشدید خشونت‌ها در منطقه احتمالاً افزایش خواهد یافت.

استفاده ایران از نیروهای نیابتی‌اش در افغانستان

ایران حتا از زمان شاه به این طرف از نیروهای نیابتی‌اش در افغانستان بهره برده است. اسدالله اعلم از نزدیکان قابل اعتماد شاه ایران در خاطرات خود تحت عنوان " شاه و من" در مورد روابط اختصاصی ایرانی‌ها با جنرال عبدالولی، داماد ظاهرشاه (بابای ملت) می‌نویسد. پس از دهه‌ها درگیری، تعداد نفوذی‌های ایران در میان تمام گروه‌های قومی در افغانستان رشد چشمگیری داشته‌است. در بدل ایرانی‌ها از راه‌های مختلف متعارف، نقدی و غیر متعارف خدمات نفوذی‌هایش را جبران می‌کند. به‌طور مثال، ایرانی‌ها به نفوذی‌های شان ماهانه ۵۰ تا ۶۰ویزه می‌دهند که می‌توانند آن‌ها را در بدل ۵۰۰ - ۶۰۰ دالر امریکایی بفروشند که خودش یک منبع درآمد ثابت به حساب می‌آید. تجارت ویزه به‌عنوان یک کالای تجاری، راه دیگریست که ایران سیاستمداران افغان را می‌خرد. این افراد، یا بدون ویزه همراه با کاروان های شان از طریق مرزهای افغانستان و ایران دسترسی کامل و آزاد به ایران را دارند.

کالای دیگری که ایرانی‌ها از آن به‌عنوان اهرم فشار سیاسی و استراتیژیک استفاده می‌کند، نفت است. نفت در ایران از طریق شرکت ملی نفت به فروش می‌رسد. این شرکت همراه با وزارت نفت ایران قیمت نفت را بر مبنای ماهانه تعیین می‌کند. قیمت نفت همچنان بستگی به این دارد که در کجای دنیا عرضه می‌شود. به‌طور مثال، قیمت نفت در افغانستان و آسیاسی مرکزی متفاوت تر از قیمت نقت برای چین و جاهای دیگر است. همینطور سازمان‌های مختلف دیگری در داخل رژیم ایران است که سهم و تخصیصی در نفت ایران دارند. از این لحاظ، نفت به‌عنوان کالا طوری به مصرف می‌رسد که منافع ایران را تقویت می‌کند، چون رژیم ایران از طریق نفت هم در داخل ایران هم در بیرون از مرزهای ایران توجهات را جلب می‌کند.

یکی از دفاتر برجسته که سهم قابل ملاحظه ای در نفت ایران دارد، استاندار (والی) ولایت های ایران است. به طور مثال، والی مشهد حدوداً میان صدهزار تا دوصدهزار تن تخصیص در دیزل دارد (ایران به‌صورت محدود پطرول عرضه می کند). ایران همچنان گازهای پروپان و میتان دارد. رژیم ایران به والی هایش می گوید که "این سهم شماست، هر قیمتی که بالای آن وضع می کنید یا به هر کسی که می‌خواهید بفروشید، حق مسلم شماست". از آنجایی‌که مشهد به هرات نزدیک است، والی این ولایت همواره رابطه نزدیک با هرات و افغانستان دارد. به‌طور مثال، اگر قیمت نفت ۸۰۰ دالر/فی تن باشد، والی ایرانی آن را به نفوذی‌هایش در افغانستان ۵۰۰ دالر/فی تن می‌‎فروشد. این نفوذی های ایران نفت را به بازار آورده و به قیمت بازار می‌فروشند و سود هنگفتی را بر می‌دارند. سپاه نیز مثل والی‌های ایران سهم خودش را با امتیاز و حق ویژه فروش آن در نفت ایران دارد.

کالای دیگری که ایران توسط آن سیاست دمپینگ (فروش یک کالا به مقدار زیاد و با قیمت پایین تر از قیمت بازار) را دنبال می کند، روغن خوراکی ایرانی است. روغن های ایرانی کیفیت خوبی دارند، در داخل ایران  و همچنین در منطقه مورد توجه است. با آنکه تولیدات روغن خوراکی ایران تقاضاهای مارکیت های محلی ایران را برآورده نمی تواند و ایران این کمبود تقاضا را با روغن های مالیزی جبران می کند، بازهم ایرانی‌ها روغن‌های خوراکی شان را به نفوذی‌های شان در افغانستان به قیمت پایین تر به فروش می رسانند. این سیاست در خصوص ادویه و سایر کالاهای مورد توجه نیز عملی می شود. ایرانی ها با این کار تحریم را دور می زنند و با فروش کالاهای شان به افغان ها، تاثیر خارق العاده ای بر افغانها وارد می کنند. ایران هر کاری را برای سیاست مداران تحت نفود خودش انجام می دهد و هرکاری را که خواسته باشد از طریق این سیاست مداران در داخل افغانستان انجام می‌‎دهد.

آیندۀ فاطمیون در منطقه و در سطح بین‌المللی

فاطمیون در حال حاضر یک تهدید فوری برای امنیت افغانستان نیست، اما در دراز مدت هم برای افغانستان هم برای منطقه یک تهدید جدی به حساب می آید. با ظهور تروریسم انتحاری به عنوان یک فداکاری شیعی به جا مانده از دهه ۱۹۸۰ در ایران، مهاجمان باالقوه انتحاری فاطمیون می تواند تهدید جدی برای منطقه، اروپا و امریکا باشد. ما همچنان نیاز داریم که در تحولات اخیر که کشورهای سنی مذهب عربی در حال نزدیک تر شدن به اسراییل است، نقش ایران و نیروهای نیابتی اش مانند فاطمیون را تحت نظر بگیریم. فلسطین یک موضوع مشخص برای دنیای اسلام است که در ۷۰ سال گذشته یکی از اولیت های بسیار مهم کشورهای عربی به شمار می رود. حالا که مدافع همیشگی فلسطین یعنی عربستان سعودی در خصوص فلسطین با اسراییل کنار آمده است، ایران به لحاظ اخلاقی یکه تاز جهان اسلام خواهد بود. ایران در حال حاضر از لحاظ ارزش های والای اخلاقی یک موقعیت بی نظیر در دنیای اسلام دارد. در نتیجه فلسطین و سازمان آزادی بخش فلسطین به لحاظ استراتیژیک به ایران نزدیکتر خواهد شد. گفته می شود که یکی از دلایل برجسته که سعودی و دیگر کشورهای خلیج از اسراییل حمایت می کنند این است که اسراییل قول داده است که به ائتلاف سعودی در جنگ یمن کمک کند.

اهداف استراتیژیک فرهنگی و آموزشی ایران در افغانستان، در نهایت با اهداف نظامی فاطمیون وفق پیدا خواهد کرد.

در دراز مدت، ایران می تواند آمیزه ای از قدرت و نفوذ نرم و اهداف نظامی اش را از طریق نیروهای نیابتی مانند فاطمیون در افغانستان به کار بگیرد. ایران در حال حاضر راهی را به عنوان عمق استراتیژیک در افغانستان طی می کند که پاکستان آن را قبلاً طی کرده است. ایران نیز مانند پاکستان در صدد اعمال خشونت به عنوان استراتیژی اصلی مداخله در افغانستان است. گفته هایی که در مورد پرداخت ایرانی ها در قبال کشتن نظامیان امریکایی در افغانستان  وجود دارد، می تواند یکی از مثال ها در این مورد باشد. ایران در دراز مدت به سوی مدغم کردن نفوذ نرم و مسلحانه در افغانستان است. سوال این است که آنها چرا تا هنوز این کار را نکرده اند ؟ جواب ممکن این باشد که آنها از حضور امریکایی ها در افغانستان و بافت قومی افغانستان ترسیده اند. در نتیجه، آنها جبراً تلاش نکرده اند که فاطمیون/جنگجویی را با نفوذ نرم شان در افغانستان مدغم کنند.

افغانستان حدوداً صد دانشگاه دارد که بهترین آن‌ها یا ایرانی اند یا اساتید ایرانی دارند یا هم نظام‌آموزشی و منابع درسی شان ایرانی است. جاهایی‌که عین برنامه‌های درسی و افکار مذهبی ایرانی به دانش‌جویان تدریس می‌شود. پیام آن‌ها به افغان‌ها این است که از وقتی که سنی‌ها در امر محافظت از اسلام ناکام استند، ما برای محافظت از شما حاضر هستیم. ایرانی ها می گویند که "ما امریکایی ها را از عراق بیرون راندیم، ما از سوریه، فلسطین و لبنان محافظت می کنیم و ما در یمن می جنگیم، پس بنا بر این، ما بهترین گزینه برای محافظت از جهان اسلام هستیم".

در همین حال، پاسداران قدیمی شیعیان در افغانستان حضور دارند. این شخصیت ها علی الرغم اینکه منافع مشترک با ایران دارند، از منافع ملی افغانستان نیزمحافظت می کنند. این پاسداران قدیمی هم این موضوع را درک می‌کنند و در خصوص فاطمیون ملاحظات خویش را دارند. دلیل نگرانی آنها این است که آنها می دانند که فاطمیون موقعیت آنها را در افغانستان به خصوص در میان هزاره ها و جوامع شیعی به خطر خواهند انداخت. با وجودیکه بعضی ها به ارسال افراد برای فاطمیون متهم اند، اما این مسئله بیشتر صبغه مالی دارد تا مشارکت استراتیژیک. این رهبران سنتی همچنان از رهبران نوظهور مانند علی پور که ارتباط نزدیک با فاطمیون و سپاه دارند، می‌ترسند. به همین خاطر ایران نمی خواهد میان آنها فاصله ایجاد کند. فاطمیون و اعضایش تا کنون مانند پاسداران قدیمی شیعیان در افغانستان اشرافی نیستند و نه مثل آنها به منافع افغانستان اهمیت می‌دهند، به همین خاطر فاطمیون به‌صورت مشخص یک تهدید مشخص برای آیندۀ افغانستان است.

لوای فاطمیون؛ "طالبان خوب" برای ایران

لشکر فاطمیون یک گروه شبه‌نظامی تحت حمایت ایران است که از سال ۲۰۱۳/۲۰۱۴ بدین‌سو در سوریه فعالیت می‌کند.

Thumbnail

ایران یکی از بازیگران عمده در سیاست‌های داخلی افغانستان است و تهدید طولانی برای امنیت ملی افغانستان محسوب می‌شود. با آنکه نفوذ ایران در افغانستان رو به افزایش است، توانایی نهادی افغانستان در شناسایی و مبارزه علیه تهدیداتی که از جانب ایران متوجه‌اش است، کمرنگ است. این ضعف ناشی از خلاهای موجود در ساختارهای اطلاعاتی افغانستان است. نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان در امر شناسایی اهداف و عملیات استراتژیک ایران در افغانستان و پیشبرد برنامه‌های این کشور از طریق نیروهای نیابتی مانند لوای فاطمیون نیز کمبوداتی دارند.

فاطمیون کی‌ها اند؟

لشکر فاطمیون یک گروه شبه‌نظامی تحت حمایت ایران است که از سال ۲۰۱۳/۲۰۱۴ بدین‌سو در سوریه فعالیت می‌کند. لشکر فاطمیون به‌صورت عمده از میان نسل دوم مهاجران افغان در ایران تشکیل شده‌است. لشکر فاطمیون به‌صورت تخمینی با ۲۰هزار نیروی قوی در اوج درگیری‌های سوریه، حدوداً پنجاه هزار جنگجو را در درگیری‌های نُه ساله سوریه آماده کرده‌است.

برآوردها نشان می‌دهند که از سال ۲۰۱۳ به این طرف، بیشتر از پنج‌هزار جنگجوی فاطمیون در جریان درگیری‌های سوریه کشته و یا مفقود و بیشتر از چهار هزار دیگر زخمی شده‌اند. جنگجویان فاطمیون اغلب به‌عنوان نیروهای مصرفی و گوشت دم توپ به‌میدان جنگ اعزام شده‌اند؛ تا آن‌جا که حتا گزارش‌ها حضور کودکان را نیز به‌عنوان جنگجو در این منازعات تأیید می‌کنند. فاطمیون در مقایسه با سایر گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت ایران مانند حزب‌الله لبنان، کتائب سیدالشهدای عراق یا زینبیون پاکستان در جریان درگیری‌های سوریه تلفات بیشتری داشته است. جنگجویان فاطمیون بزرگ‌ترین گروه غیر عربی را تشکیل می‌دهند که برای تطبیق اهداف ایران در خاورمیانه فعالیت می‌کنند.

هدف استراتژیک ایران

ایران در سال‌های اخیر در منازعات منطقه‌یی بسیار فعال و شاید هم موثرترین کشور بوده‌است. نفوذ ایران در سوریه، عراق، لبنان و یمن به یک مسئله جدید در خاور میانه تبدیل شده‌است، چیزی که تا دو دهه قبل غیرقابل تصور بود. ایران برای حضور موثر در خاور میانه، تشکیلات جدیدی تحت عنوان "محور مقاومت" را از ائتلاف منطقه‌یی ایجاد و رهبری کرده‌است که عمدتاً سوریه، حزب‌الله و گروه‌های اسلام‌گرای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی و همین‌طور ملیشه‌های تحت حمایت ایران در عراق و حوثی‌ها در یمن را شامل می‌شود.

محور مقاومت پیش از آن‌که برمبنای ایدیولوژی یا هویت مذهبی مشترک شکل گرفته باشد، بیشتر بر اساس خصومت با غرب و مداخلات اسراییل در خاورمیانه شکل گرفته‌است. وظیفه اصلی این ائتلاف، فراهم کردن مشروعیت سیاسی برای رژیم‌های ایران و سوریه و بازدارندگی نامتقارن است. هیچ یکی از دولت‌های عضو در قالب گروه‌های نیابتی در بدنۀ ائتلاف چنین منفعت بازدارنده از منابع مالی و تسلیحاتی که توسط ایران تأمین می‌شود را ایجاد/فراهم نمی‌کند. ایران با استفاده غیر رسمی از بازیگران فراملی شیعی نه تنها در مقابله با دشمنانش در میادین مختلف جنگ بلکه از لحاظ گسترش و انباشت قدرت سیاسی در این کشورها نیز به موفقیت‌های استراتژیک قابل ملاحظه‌یی دست یافته است.

رهبری و مدیریت فاطمیون

فاطمیون به وسیلهٔ علی رضا توسلی مشهور به ابوحامد، یک پناهجوی افغان که از ۱۹۸۰ به این طرف در ایران زنده‌گی می‌کرد و به کمک رژیم ایران تشکیل شد. هدف از ایجاد گروه فاطمیون، دفاع از حرم‌های نواسه‌های پیامبر گرامی اسلام در دمشق بود، حرم‌هایی که در مذهب شیعه از مقدس‌ترین اماکن مذهبی به‌شمار می‌روند. رضا توسلی دو سال بعد از ایجاد این گروه، در سال ۲۰۱۵در نبرد درعا کشته شد. تقریباً تمامی مهره‌های کلیدی گروه فاطمیون مانند سید حکیم، حسین فدایی آبدارچی، رضا خاوری و سید ابراهیم در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ در جریان درگیری‌ها کشته شده‌اند.

پس از کشته شدن اعضای کلیدی فاطمیون، ساختار این گروه به‌صورت مداوم در حال تغییر است، مسئله‌یی‌که تا جایی برای تأسیسات امنیتی ما پیچیده به‌نظر می‌رسد. به‌طور مثال، پس از کشته‌شدن پی در پی سه رهبر فاطمیون در سوریه، ایران ساختار رهبری گروه فاطمیون را تغییر داده است. فاطمیون در حال حاضر ساختار عمودی دارد و به جای یک فرمانده، هفت فرمانده دارد.

در حالی که عبدالباقر علوی عملیات فاطمیون را در سراسر منطقه هماهنگی می‌کند، شش فرمانده دیگر که از نگاه قدرت باهم برابر اند، فاطمیون را در جبهه‌های مختلف جنگ رهبری می‌کنند. نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان در فقدان بررسی استراتیژیک گروه فاطمیون، نمی‌داند که در طولانی مدت چگونه با تهدیدات و چالش‌هایی که از این گروه متصور است مقابله کند. نیروهای امنیتی افغانستان ممکن در مورد اهداف کلی این گروه بفهمند اما در مورد رهبری عملیاتی و ساختاری این گروه که به‌صورت مداوم در حال تغییر است، نمی‌فهمند. ایران نیز مانند پاکستان به صورت فزاینده از اهمیت استفاده از نیروهای نیابتی خشونت‌آمیز در افغانستان پی برده است، به همین دلیل و به‌صورت مداوم تقاضاهای فزایندۀ این گروه را برآورده می‌کند.

بر علاوه، پس از کشته شدن علی رضا توسلی در فبروری سال ۲۰۱۵و مورد هدف قرارگرفتن پی در پی رهبران افغان گروه فاطمیون، ایرانی‌ها تصمیم گرفتند که افراد گمنام را استخدام کنند. از آنجایی‌که بسیاری از این افغان‌ها در ایران متولد شده‌اند افراد انتخاب شده برای رهبری گروه فاطمیون را نمی‌توان تأیید کرد که افغان اند، هرچند که ایرانی‌ها ادعا می‌کنند آن‌ها افغان اند. ایرانی‌ها نیز از این‌که کنترل رهبری گروه فاطمیون را از دست بدهند می‌ترسند، برای همین اغلب افراد کمتر شناخته شده را برای رهبری جنگجویان فاطمیون انتخاب می‌کنند. زمانی‌که توسلی کشته شد، روحیه فاطمیون نیز فرو ریخت، این مسئله باعث شد که ایرانی‌‎ها به این نتیجه برسند که رهبرانی باید انتخاب شوند که از دست دادن شان هزینۀ سنگین نداشته باشد.

بحث دوم این است که ایران نفوذش در افغانستان را از طریق برنامه‌های شیعه‌گرایی گسترش می‌دهد. این برنامه عمدتاً از طریق نفوذهای فرهنگی و آموزشی تقویت می‌شود که در نتیجه به ندرت باعث جلب توجه‌های ناخواسته می‌شود. ایران برخلاف پاکستان، سیاست جذب آشکار شبه نظامیان افغان را دنبال نمی‌کنند؛ حتا اگر آن‌ها از نیروهای نیابتی افغان برای رسیدن به اهداف استراتیژیک شان استفاده کنند، بازهم در حجم گروه‌های آشکار و تهاجمی مانند فاطمیون در داخل افغانستان استفاده نخواهند کرد. در نتیجه، بازی نرم ایران باعث می‌شود که تکانی اتفاق نیافتد و زنگ خطری به صدا در نیاید و نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان را مجبور به مقابله نکند.

یکی از استراتیژی‌های مشخص ایران در خصوص مداخله در افغانستان، توسعه و گسترش دادن فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی است. یکی از برنامه‌های درازمدت ایرانیان این است که عمال و عناصر خودش را از این طریق در افغانستان برای هرگونه پلان تهاجمی در آینده در حالت آماده نگه دارد. پیام استراتیژیک ایران از بازی آرام در افغانستان این است که "هزاره‌ها و شیعیان در افغانستان محروم اند" و ما برای کمک به آن‌ها در افغانستان حضور داریم. حکومت افغانستان و سازمان‌های غیر حکومتی در امر مبارزه با این پیام کوتاهی کرده‌اند. در حالی‌که هیچ سند محکم مبنی‌بر استخدام جنگجویان فاطمیون از داخل افغانستان توسط ایرانیان وجود ندارد، اما ایرانی‌ها به استخدام واعظان و ملاها از مناطق روستایی افغانستان ادامه داده‌اند.

ثالثاً، لوای فاطمیون به لحاظ ساختاری هم به لحاظ تعداد، هم به لحاظ سازمانی و ساختار مدیریتی، کاپی دقیق از لشکر در ارتش ایران است. این مشابهت باعث می‌شود که لوای فاطمیون به‌عنوان لشکر مازاد در کنار ارتش ایران کاملاً با اهداف استراتیژیک ایران در منطقه و به خصوص در افغانستان همانگ باشد. تا زمانی‌که فاطمیون به‌عنوان بازوی ارتش ایران عمل کند، هرگونه تقویت این گروه به لحاظ عملیاتی، به‌معنای تقویت حضور و قدرت نظامی ایران در افغانستان است. از طرف دیگر، نیروی قدس، یکی از پنج شاخه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران تمامی فعالیت‌های ملیشه‌های شیعی تحت حمایت ایران به‌شمول گروه فاطمیون را در منطقه رهبری می‌کند و هم‌چنین مسؤول جنگ‌های نامتعارف و جمع‌آوری معلومات نظامی و استخباراتی است.

در جنگ سوریه، در حالی‌که نیروی قدس مسؤولیت فعالیت‌های استخباراتی و حمایت‌های لوژستیکی را برعهده داشت، باورها بر این است که ارتش ایران به‌شمول نیروهای بسیج مستقیماً هدایت گروه‌های شبه نظامی مانند فاطمیون، حزب‌الله، زینبیون، حشد الشعبی و گروه‌های مختلف شبه‌نظامی شیعی در منطقه را داشته اند. ازدیگر بخش‌های نظامی ایران که این گروه‌ها را حمایت کرده‌اند می‌توان به نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره کرد که پشتیبانی هوایی و حملات موشکی به‌شمول موشک‌های بالستیک با برد متوسط را در اختیار این گروه‌ها قرار می‌داد.

روسها و فاطمیون

آموزش‌های پیشرفتۀ استفاده از سلاح به‌شمول چگونگی استفاده از سیستم دافع هوا قابل حمل توسط افراد (MANPADS) توسط ایرانی‌ها به فاطمیون ارایه شده‌است، اما تنها ایرانی‌ها نیستند که در آموزش نیروهای فاطمیون نقش دارند. بهترین فرقۀ فاطمیون توسط ارتش روسیه آموزش دیده و حمایت شده‌است. جنگجویان فاطمیون در حال استفاده از مجموعۀ گستردۀ از سلاح‌های سنگین روسی از جمله توپ‌خانه‌های میدانی، نفربرهای زرهی، موشک‌های ضد تانک و تانک دیده شده‌اند. مهم‌تر از همه، جنگجویان فاطمیون بارها در حال استفاده از تانک مدل ۹۰T- دیده شده‌اند. این تانک‌ها پیشرفته‌ترین تانک است که در جنگ سوریه استفاده شده و توسط روسیه فراهم شده‌است.

روسیه در قبال فاطمیون طرح‌های بزرگ‌تر دارد و بدین منظور فاطمیون را فعال نگه می‌دارد و پشتیبانی می‌کند. روس‌ها فاطمیون را آموزش می‌دهند و تکنالوژی تسلیحاتی را در اختیار آن‌ها قرار داده و از آن‌ها حمایت لوژستیکی می‌کنند. فاطمیون گروه شبه نظامی است که روسیه می‌خواهد آن را در کنار سایر گروه‌های شبه نظامی مانند واحد ملیشه‌های واگنر (CHVK Vagner) که در سوریه و جاهای دیگر فعالیت می‌کند، در لست مزدبگیران خود داشته باشد. روس‌ها از زمان مداخلات مستقیم نظامی در سوریه با فاطمیون در تماس بودند، تحت تاثیر استقامت جنگجویان فاطمیون قرار گرفتند و سخت علاقمند حضور آن‌ها در کنار شان در میادین جنگ شدند.

در سال‌های اخیر شکاف بین ایران و روسیه در خصوص عبدالله صلاحی، یکی از فرماندهان افغان گروه فاطمیون ایجاد شده‌است. عبدالله صلاحی لشکری تحت عنوان حضرت ابوالفضل العباس با تعداد تقریبی ۵۰۰ جنگجو دارد که در حال حاضر در بخش شرقی شهر دیرالزور مستقر است. صلاحی پیشنهاد دریافت آموزش و پشتیبانی پیشرفته از طرف روس‌ها را پذیرفت. این اولین مورد مستند است که روس‌ها یکی از نیروهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را به طرف خود می‌کشاند و ارتباط  صلاحی با روسیه به چند سال قبل بر می‌گردد. صلاحی در جریان نبرد پالمیرا در سال ۲۰۱۶ به شهرت رسید و در همین نبرد بود که با یکی از عالی رتبه‌ترین جنرالان روسی به اسم ستر جنرال الکساندر دورنیکوف آشنا شد. در مورد دیگر در سال ۲۰۱۶، روسیه و ایران برای بازپس‌گیری پالمیرا از داعش باهم رقابت کردند و جنرال الکساندر دورنیکوف که فرمانده عمومی نیروهای روسی در سوریه بود، پیشنهاد حمایت هوایی و زمینی را به  صلاحی داد، پیشنهادی که صلاحی نتوانست رد کند و به این ترتیب صلاحی و جنگجویان تحت امرش تحت فرماندهی جنرال الکساندر درآمد. این حرکت باعث شد که روسیه جایگاه عمیق‌تری در قسمت شرقی و ناآرام سوریه بدست بیاورد، جایی‌که تمرکز اصلی روی چاهای سرشار و پرمنفعت نفتی است. بسیاری‌ها شهر دیرالزور، جایی‌که صلاحی و جنگجویانش مستقر اند، را به‌عنوان دروازه ورودی در این میادین نفتی عنوان می‌کنند. این نشان می‌دهد که نفوذ روسیه در منطقه رو به افزایش است و روسیه چشم به چاهای پرمنفعت نفتی در بخش‌های شرقی سوریه دوخته است. این مسئله برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و نیروهای نیابتی شان یک چالش و منازعه است.

روسیه نیز مانند ایران محاسبات خودش را در خصوص منطقه دارد و تلاش می‌کند از نیروهای نیابتی مانند فاطمیون برای مقابله با تهدیدهای متصور از جانب گروه‌های سرکش طالبان و شاخه خراسان داعش که در صدد ظهور به عنوان یک گروه شبه نظامی است، استفاده کند. روسیه در اوزبیکستان و ترکمنستان پایگاه ندارد (صرفاً در تاجیکستان و قرغیزستان دارد) و به همین دلیل تلاش خواهد کرد که از فاطمیون برای مراقبت از همسایه‌های خود بهره بگیرد. فاطمیون یک نیروی بسیار کم مصرف است. آن‌ها معمولاً یک دوره آموزشی کوتاه (چهار هفته‌یی) را سپری می‌کنند. تا اینجای کار، فاطمیون تقریباً ده مرکز آموزشی دارند که چهار مرکز آن در تهران، چهار مرکز در مشهد و دو مرکز آن در اصفهان موقعیت دارد. بعضی از این مراکز مانند مرکز آموزشی سپاه انصار که در مشهد موقعیت دارد و مرکز آموزشی فاطمته الزهرا که در اصفهان موقعیت دارد، برای آموزش ارتش ایران نیز استفاده می‌شود.

اسراییل نیز یکی از بازیگران مهم در منازعات سوریه است که بی وقفه نیروهای ایرانی و گروه‌های نیابتی تحت حمایت ایران را مورد هدف قرار داده‌است. اسراییل عمدتاً از جانب فاطمیون بسیار نگران است، چون یکی از برنامه‌های ایران این است که از طریق فاطمیون اسراییل را مورد هدف قرار بدهد. در اوایل سال ۲۰۱۹، اسراییل حملاتش علیه منافع ایران در سوریه را افزایش داد که منجر به افزایش تلفات ایرانی‌‎ها، به‌ویژه در پایگاه‌های تحت تصرف ایران شد. پایگاه‌های تحت تصرف ایرانی‌ها که مورد هدف اسراییل قرار گرفته است، یکی پایگاه امام علی است که در گذرگاه استراتیژیک و مرزی میان عراق و سوریه در شهر مرزی البوکمال واقع است و دیگری لوای ۳۱۳ که توسط سپاه پاسداران در شهر ازرع در شرق سوریه که عمدتاً شیعیان سوری در آن مستقر اند تأسیس شده و مورد هدف اسراییل قرار گرفته است. اسراییل به ندرت جزیئات حملاتش را تأیید می‌کند اما همواره ایران را به‌خاطر تحویل دهی موشک به نیروهای نیابتی‌اش محکوم می‌کند.

ایرانی‌ها جنگجویان فاطمیون را برای هدف قرار دادن اسراییل در مناطق مختلف از جمله در بلندی‌های گولان استقامت داده‌است. ارتش سوریه و فاطمیون از بلندی‌های گولان برای انجام عملیات به‌شمول حملات راکتی بالای بخش‌های شمالی اسراییل استفاده کرده‌اند. در مقابل این تهدیدات، اسراییل به طور متوسط هفته دو تا سه حمله هوایی-موشکی برای هدف قرار دادن فاطمیون و سایر گروه‌های شبه‌نظامی شیعی در سوریه انجام داده‌است.

فاطمیون: حزب الله جدید افغانی

توقع می‌رود که فاطمیون به حزب‌الله جدید افغانی تبدیل شود. دلیل این‌که مهاجران افغان به فاطمیون می‌پیوندند، بر می‌گردد به وضعیت اجتماعی این مهاجران در ایران. مهاجران افغان  عمدتاً شیعه‌ها، تقریباً چهار دهه است که در ایران زنده‌گی می‌کنند و در تمام این مدت از حاشیه نشینی، محرومیت‌‎های اقتصادی و اجتماعی و نژادپرستی رنج می‌برند. پیوستن به فاطمیون این فرصت را در اختیار مهاجران افغان قرار می‌دهد که از مزایای اجتماعی، مالی و اقامت قانونی در ایران برخوردار شوند. آن‌ها بعد از پیوستن به فاطمیون، برگه تردد دریافت می‌کنند که با آن می‌توانند آزادنه بین شهرهای ایران سفر کنند. همین‌طور آن‌ها اقامه دریافت می‌کنند که برای یک سال قابل اعتبار است و قابل تمدید برای ده سال می‌باشد. خانواده جنگجویانی که کشته می‌شوند، معاش ماهانه و اقامه سالانه را دریافت خواهند کرد. کشته شده‌گان فاطمیون در سطح عالی تشییع جنازه می‌شوند و در گورستان شهر مقدس قم به‌خاک سپرده می‌شوند. مقامات عالی‌رتبه رژیم ایران از جمله مقام معظم رهبری ایران به زیارت قبرهای آن‌ها می‌‎رود، خانواده‌های شان را به حضور می‌پذیرد و از قربانی‌ها و فداکاری‌های آن‌ها تقدیر به عمل می‌آورد. در حالی‌که دولت ایران از آن‌ها و خانواده‌های شان در بخش‌های مختلف حمایت می‌کند، بعضی از این جنگجویان هدایای چون خانه، بورسیه تحصیلی و جوایز مشابه دیگر را نیز دریافت می‌کنند.

در حالی‌که تعداد جنگجویان فاطمیون به ۲۰هزار  تن در اوج در سال ۲۰۱۶می‌رسید، در جریان تحریم‌ها و گسترش ویروس کرونا، تعداد شان به ۱۲۰۰۰جنگجو کاهش یافته‌است. برآوردها نشان می‌دهند که تعداد جنگجویان فعال فاطمیون میان ۷۰۰۰ تا ۸۰۰۰ تن است و گروه فاطمیون در حال حاضر شش لوای فعال در سوریه دارد. هر لوا، چهار فرقه و هر فرقه میان دوصد تا ۲۵۰جنگجو – مشابه به ساختار ارتش ایران- عضو دارد. فاطمیون در کنار این شش لوای فعال، یک لشکر ریزرفی به‌نام ۱۸هزار دارد که توسط یکی از فرماندهان سپاه پاسداران ایران به‌نام حاجی اسماعیل رهبری می‌‎شود. حاجی اسماعیل مدیرت لوا را هم به لحاظ انضباط فردی هم به لحاظ رسیده‌گی به کوتاهی‌ها به‌عهده دارد.

از زمانی که فاطمیون به صورت تدریجی از سوریه خارج می‌شوند، ارتش سوریه به‌صورت منظم جایگزین آن‌ها می‌شود. در همین حال، ایرانی‌ها برای تأمین مصارف گروه فاطمیون، جنگجویان فاطمیون را به‌عنوان سرباز وظیفه به ارتش سوریه تحویل داده‌است. رژیم سوریه به آن‌ها پاسپورت سوری و محل اقامت داده‌است. در سال‌های اخیر، هزاران خانواده شیعۀ افغان از طریق فاطمیون به سوریه منتقل و مستقر شده‌اند. گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهند ایرانی‌ها جنگجویان فاطمیون را به یمن و لیبیا نیز به‌عنوان سرباز اجیر اعزام کرده‌اند. جنگجویان فاطمیون در بدل خدمات شان پول دریافت می‌کردند. ایرانی‌ها ماهانه تا  ۱۵۰۰دالر امریکایی برای هر جنگجو دریافت می‌کردند در حالی که فقط ۴۰۰دالر آن را به خود جنگجو پرداخت می‌کردند.

فاطمیون در سوریه علی الرغم تلفات بالا، به‌عنوان نیروی متحرک عمل می‌کند و عمدتاً زمانی که منازعات تشدید می‌شود، از آن‌ها به‌عنوان قوه خط شکن استفاده می‌شود. پایگاه‌های شان نیز به‌صورت متناوب در اطراف سوریه جابجا می‌شود تا آن‌ها را چابک نگه دارند و بتوانند سریع عکس‌العمل نشان بدهند. دفتر مرکزی فاطمیون در کمتر از یک کیلومتری میدان هوایی بین‌المللی دمشق در ساختمانی معروف به بیت الزجاجه (خانه شیشه‌یی) قرار دارد. سپاه پاسداران ایران از این پایگاه مخفی استفاده می‌کند، ضمن این‌که نیروی قدس شبکه ملیشه‌های سوری تحت حمایت شان را از همین پایگاه مدیریت می‌کند. این ساختمان به لحاظ استراتیژیک نزدیک باند پرواز میدان هوایی بین‌المللی دمشق قرار دارد که این مسئله باعث می‌شود ایرانی‌ها و ملیشه‌های تحت کنترل شان به ساده‌گی سرباز، پول و تجهیزات شان را دریافت کنند و حتا در صورت سقوط دمشق بتوانند فرار کنند. بیشتر از یک‌هزار نفر در این پایگاه مشغول اند که تمامی آن‌ها باید تحت مراقبت‌های جدی امنیتی قرار بگیرند. این پایگاه چندین‌بار هدف حمله هوایی اسراییل قرار گرفته‌است.

در درازمدت، اگر ایران بخواهد نفوذش را بیشتر گسترش دهد و مخصوصاً اگر حملۀ از جانب امریکا و اسراییلی‌ها علیه ایران صورت بگیرد، ایران از فاطمیون علیه کشورهای خلیج فارس استفاده خواهد کرد. برآوردها نشان می‌دهند که بیشتر از ۳۰هزار جنگجوی سابق فاطمیون به افغانستان برگشته اند که می‌توانند هرجا و هر زمان که نیاز باشد، دوباره سازماندهی شوند. از آنجایی‌که افغانستان از متحدین کشورهای خلیج به‌شمول عربستان سعودی است، در صورتی‌که یک بخش از شیعیان این کشور در قالب فاطمیون موضع متفاوتی بگیرند، مشکلات سیاسی و امنیتی فراوانی برای جامعه افغانستان خلق خواهند کرد. تعداد جنگجویان فاطمیون در تشدید خشونت‌ها در منطقه احتمالاً افزایش خواهد یافت.

استفاده ایران از نیروهای نیابتی‌اش در افغانستان

ایران حتا از زمان شاه به این طرف از نیروهای نیابتی‌اش در افغانستان بهره برده است. اسدالله اعلم از نزدیکان قابل اعتماد شاه ایران در خاطرات خود تحت عنوان " شاه و من" در مورد روابط اختصاصی ایرانی‌ها با جنرال عبدالولی، داماد ظاهرشاه (بابای ملت) می‌نویسد. پس از دهه‌ها درگیری، تعداد نفوذی‌های ایران در میان تمام گروه‌های قومی در افغانستان رشد چشمگیری داشته‌است. در بدل ایرانی‌ها از راه‌های مختلف متعارف، نقدی و غیر متعارف خدمات نفوذی‌هایش را جبران می‌کند. به‌طور مثال، ایرانی‌ها به نفوذی‌های شان ماهانه ۵۰ تا ۶۰ویزه می‌دهند که می‌توانند آن‌ها را در بدل ۵۰۰ - ۶۰۰ دالر امریکایی بفروشند که خودش یک منبع درآمد ثابت به حساب می‌آید. تجارت ویزه به‌عنوان یک کالای تجاری، راه دیگریست که ایران سیاستمداران افغان را می‌خرد. این افراد، یا بدون ویزه همراه با کاروان های شان از طریق مرزهای افغانستان و ایران دسترسی کامل و آزاد به ایران را دارند.

کالای دیگری که ایرانی‌ها از آن به‌عنوان اهرم فشار سیاسی و استراتیژیک استفاده می‌کند، نفت است. نفت در ایران از طریق شرکت ملی نفت به فروش می‌رسد. این شرکت همراه با وزارت نفت ایران قیمت نفت را بر مبنای ماهانه تعیین می‌کند. قیمت نفت همچنان بستگی به این دارد که در کجای دنیا عرضه می‌شود. به‌طور مثال، قیمت نفت در افغانستان و آسیاسی مرکزی متفاوت تر از قیمت نقت برای چین و جاهای دیگر است. همینطور سازمان‌های مختلف دیگری در داخل رژیم ایران است که سهم و تخصیصی در نفت ایران دارند. از این لحاظ، نفت به‌عنوان کالا طوری به مصرف می‌رسد که منافع ایران را تقویت می‌کند، چون رژیم ایران از طریق نفت هم در داخل ایران هم در بیرون از مرزهای ایران توجهات را جلب می‌کند.

یکی از دفاتر برجسته که سهم قابل ملاحظه ای در نفت ایران دارد، استاندار (والی) ولایت های ایران است. به طور مثال، والی مشهد حدوداً میان صدهزار تا دوصدهزار تن تخصیص در دیزل دارد (ایران به‌صورت محدود پطرول عرضه می کند). ایران همچنان گازهای پروپان و میتان دارد. رژیم ایران به والی هایش می گوید که "این سهم شماست، هر قیمتی که بالای آن وضع می کنید یا به هر کسی که می‌خواهید بفروشید، حق مسلم شماست". از آنجایی‌که مشهد به هرات نزدیک است، والی این ولایت همواره رابطه نزدیک با هرات و افغانستان دارد. به‌طور مثال، اگر قیمت نفت ۸۰۰ دالر/فی تن باشد، والی ایرانی آن را به نفوذی‌هایش در افغانستان ۵۰۰ دالر/فی تن می‌‎فروشد. این نفوذی های ایران نفت را به بازار آورده و به قیمت بازار می‌فروشند و سود هنگفتی را بر می‌دارند. سپاه نیز مثل والی‌های ایران سهم خودش را با امتیاز و حق ویژه فروش آن در نفت ایران دارد.

کالای دیگری که ایران توسط آن سیاست دمپینگ (فروش یک کالا به مقدار زیاد و با قیمت پایین تر از قیمت بازار) را دنبال می کند، روغن خوراکی ایرانی است. روغن های ایرانی کیفیت خوبی دارند، در داخل ایران  و همچنین در منطقه مورد توجه است. با آنکه تولیدات روغن خوراکی ایران تقاضاهای مارکیت های محلی ایران را برآورده نمی تواند و ایران این کمبود تقاضا را با روغن های مالیزی جبران می کند، بازهم ایرانی‌ها روغن‌های خوراکی شان را به نفوذی‌های شان در افغانستان به قیمت پایین تر به فروش می رسانند. این سیاست در خصوص ادویه و سایر کالاهای مورد توجه نیز عملی می شود. ایرانی ها با این کار تحریم را دور می زنند و با فروش کالاهای شان به افغان ها، تاثیر خارق العاده ای بر افغانها وارد می کنند. ایران هر کاری را برای سیاست مداران تحت نفود خودش انجام می دهد و هرکاری را که خواسته باشد از طریق این سیاست مداران در داخل افغانستان انجام می‌‎دهد.

آیندۀ فاطمیون در منطقه و در سطح بین‌المللی

فاطمیون در حال حاضر یک تهدید فوری برای امنیت افغانستان نیست، اما در دراز مدت هم برای افغانستان هم برای منطقه یک تهدید جدی به حساب می آید. با ظهور تروریسم انتحاری به عنوان یک فداکاری شیعی به جا مانده از دهه ۱۹۸۰ در ایران، مهاجمان باالقوه انتحاری فاطمیون می تواند تهدید جدی برای منطقه، اروپا و امریکا باشد. ما همچنان نیاز داریم که در تحولات اخیر که کشورهای سنی مذهب عربی در حال نزدیک تر شدن به اسراییل است، نقش ایران و نیروهای نیابتی اش مانند فاطمیون را تحت نظر بگیریم. فلسطین یک موضوع مشخص برای دنیای اسلام است که در ۷۰ سال گذشته یکی از اولیت های بسیار مهم کشورهای عربی به شمار می رود. حالا که مدافع همیشگی فلسطین یعنی عربستان سعودی در خصوص فلسطین با اسراییل کنار آمده است، ایران به لحاظ اخلاقی یکه تاز جهان اسلام خواهد بود. ایران در حال حاضر از لحاظ ارزش های والای اخلاقی یک موقعیت بی نظیر در دنیای اسلام دارد. در نتیجه فلسطین و سازمان آزادی بخش فلسطین به لحاظ استراتیژیک به ایران نزدیکتر خواهد شد. گفته می شود که یکی از دلایل برجسته که سعودی و دیگر کشورهای خلیج از اسراییل حمایت می کنند این است که اسراییل قول داده است که به ائتلاف سعودی در جنگ یمن کمک کند.

اهداف استراتیژیک فرهنگی و آموزشی ایران در افغانستان، در نهایت با اهداف نظامی فاطمیون وفق پیدا خواهد کرد.

در دراز مدت، ایران می تواند آمیزه ای از قدرت و نفوذ نرم و اهداف نظامی اش را از طریق نیروهای نیابتی مانند فاطمیون در افغانستان به کار بگیرد. ایران در حال حاضر راهی را به عنوان عمق استراتیژیک در افغانستان طی می کند که پاکستان آن را قبلاً طی کرده است. ایران نیز مانند پاکستان در صدد اعمال خشونت به عنوان استراتیژی اصلی مداخله در افغانستان است. گفته هایی که در مورد پرداخت ایرانی ها در قبال کشتن نظامیان امریکایی در افغانستان  وجود دارد، می تواند یکی از مثال ها در این مورد باشد. ایران در دراز مدت به سوی مدغم کردن نفوذ نرم و مسلحانه در افغانستان است. سوال این است که آنها چرا تا هنوز این کار را نکرده اند ؟ جواب ممکن این باشد که آنها از حضور امریکایی ها در افغانستان و بافت قومی افغانستان ترسیده اند. در نتیجه، آنها جبراً تلاش نکرده اند که فاطمیون/جنگجویی را با نفوذ نرم شان در افغانستان مدغم کنند.

افغانستان حدوداً صد دانشگاه دارد که بهترین آن‌ها یا ایرانی اند یا اساتید ایرانی دارند یا هم نظام‌آموزشی و منابع درسی شان ایرانی است. جاهایی‌که عین برنامه‌های درسی و افکار مذهبی ایرانی به دانش‌جویان تدریس می‌شود. پیام آن‌ها به افغان‌ها این است که از وقتی که سنی‌ها در امر محافظت از اسلام ناکام استند، ما برای محافظت از شما حاضر هستیم. ایرانی ها می گویند که "ما امریکایی ها را از عراق بیرون راندیم، ما از سوریه، فلسطین و لبنان محافظت می کنیم و ما در یمن می جنگیم، پس بنا بر این، ما بهترین گزینه برای محافظت از جهان اسلام هستیم".

در همین حال، پاسداران قدیمی شیعیان در افغانستان حضور دارند. این شخصیت ها علی الرغم اینکه منافع مشترک با ایران دارند، از منافع ملی افغانستان نیزمحافظت می کنند. این پاسداران قدیمی هم این موضوع را درک می‌کنند و در خصوص فاطمیون ملاحظات خویش را دارند. دلیل نگرانی آنها این است که آنها می دانند که فاطمیون موقعیت آنها را در افغانستان به خصوص در میان هزاره ها و جوامع شیعی به خطر خواهند انداخت. با وجودیکه بعضی ها به ارسال افراد برای فاطمیون متهم اند، اما این مسئله بیشتر صبغه مالی دارد تا مشارکت استراتیژیک. این رهبران سنتی همچنان از رهبران نوظهور مانند علی پور که ارتباط نزدیک با فاطمیون و سپاه دارند، می‌ترسند. به همین خاطر ایران نمی خواهد میان آنها فاصله ایجاد کند. فاطمیون و اعضایش تا کنون مانند پاسداران قدیمی شیعیان در افغانستان اشرافی نیستند و نه مثل آنها به منافع افغانستان اهمیت می‌دهند، به همین خاطر فاطمیون به‌صورت مشخص یک تهدید مشخص برای آیندۀ افغانستان است.

هم‌رسانی کنید