Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
تصویر بندانگشتی

دالرهای عرضه‌شده در معاملات اقتصادی استفاده می‌شوند یا نزد صرافان می‌مانند؟

یکی از چالش‌های کلیدی در مدیریت بازار اسعار خارجی افغانستان، این است که آیا دالرهای عرضه‌شده توسط د افغانستان بانک برای تقویت فعالیت‌های اقتصادی واقعی استفاده می‌شوند یا بیشتر به بازارهای غیررسمی هدایت شده و در دست صرافان باقی می‌مانند؟ هدف از بازارهای غیررسمی در این مطلب به آن دسته از محیط‌های تجاری اشاره دارد که در خارج از چارچوب نظارتی و رسمی دولت فعالیت می‌کنند و اغلب شامل صرافان محلی و افرادی می‌شوند که بدون ارایه اسناد معتبر یا گزارش‌دهی شفاف معاملات ارزی انجام می‌دهند. نبود نظارت در این بازارها می‌تواند موجب نوسانات شدید در نرخ تبادله و بی‌ثباتی اقتصادی شود. کاهش شدید ارزش افغانی در برابر دالر، همراه با نوسانات مداوم در نرخ تبادله، این پرسش را به یکی از مسایل مهم اقتصادی کشور تبدیل کرده است. علاوه بر آن، امکان نبود استفاده درست از ارقام تجارت و کسر تجاری نیز یکی از عوامل مؤثر بر این بی‌ثباتی است که در این مقاله بررسی خواهد شد.

تقاضای مشروع و غیرمشروع برای دالر

تقاضای دالر در افغانستان به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود: تقاضای مشروع و تقاضای غیرمشروع. تقاضای مشروع شامل فعالیت‌هایی است که به‌طور مستقیم با نیازهای واقعی اقتصادی مرتبط هستند، مانند واردات کالاهای ضروری (مواد غذایی، سوخت و ادویه) و پرداخت‌های معاملات خدماتی است که برای اقتصاد کشور حیاتی‌اند. این نوع تقاضا معمولاً با اسناد معتبر، مانند انویس های تجاری و اسناد گمرکی، قابل شناسایی است.

در مقابل، تقاضای غیرمشروع شامل فعالیت‌هایی است که هدف آن‌ها سودجویی، احتکار، یا قاچاق اسعار است. این نوع تقاضا غالباً بدون ارایه اسناد معتبر انجام می‌شود و ممکن است به شکل انتقال‌های غیرقانونی یا ذخیره دالر برای سودجویی از نوسانات نرخ اسعار باشد. برای تفکیک این دو نوع تقاضا، نیاز به نظارت دقیق، مستندسازی معاملات و اجرای قوانین سخت‌گیرانه است. صرافان و معامله‌گران غیررسمی با هدف کسب سود بیشتر، دالر را در بازار احتکار می‌کنند و باعث افزایش مصنوعی قیمت آن می‌شوند. این نوع تقاضا نه تنها به بی‌ثباتی اقتصادی منجر می‌شود، بلکه باعث کاهش دست‌رسی عموم به اسعار مورد نیاز برای فعالیت‌های اقتصادی واقعی می‌گردد.

نقش صرافان و بازارهای غیررسمی در مدیریت دالر

صرافان نقش بزرگی در تأمین نقدینگی در بازار دارند و معمولاً در مناطقی که بانک‌ها دسترسی محدودی دارند، خدمات ارائه می‌دهند. اما در بسیاری از موارد، صرافان به جای تسهیل معاملات اقتصادی واقعی، دالرهای دریافت‌شده از بانک مرکزی را برای مقاصد سوداگرانه استفاده می‌کنند. این اقدام نه تنها باعث احتکار دالر و ایجاد تقاضای مصنوعی می‌شود، بلکه فشار بیشتری بر ارزش افغانی وارد می‌کند.

بازار سرای شهزاده کابل یکی از بزرگ‌ترین مراکز معاملات ارز در کشور است و نقشی کلیدی در تنظیم نرخ تبادله دارد. با این حال، نبود نظارت کافی بر فعالیت‌های این بازار باعث شده که بخشی از دالرهای تزریقی به‌جای استفاده در معاملات تجاری مشروع، برای اهداف سوداگرانه یا حتی قاچاق به خارج از کشور استفاده شوند. برای بهبود این وضعیت، لازم است تیم‌های نظارتی مستقل و آموزش‌دیده‌ای بانک مرکزی مستقر شوند که بر تمامی معاملات بازار نظارت دقیق داشته باشند. همچنین، ایجاد سیستم مرکزی معلوماتی برای ثبت و پیگیری معاملات بزرگ ارزی می‌تواند شفافیت را افزایش داده و سوءاستفاده‌ها را کاهش دهد. علاوه بر این، اعمال جریمه‌های سنگین برای تخلفات و قاچاق دالر به همراه همکاری نزدیک‌تر با نهادهای امنیتی و گمرکی می‌تواند به جلوگیری از این اقدامات کمک کند. این وضعیت نیازمند اصلاحات جدی و اعمال قوانین سخت‌گیرانه برای کاهش سوءاستفاده است.

تأثیر کسر تجاری و نبود استفاده درست از ارقام تجارت

کسر تجاری افغانستان، که تفاوت میان ارزش واردات و صادرات کشور است، به شدت بر تقاضای دالر تأثیر می‌گذارد. افغانستان به دلیل وابستگی به واردات کالاهای ضروری مانند مواد غذایی، سوخت و ادویه، به حجم زیادی از دالر نیاز دارد. اما مشکل اصلی این است که بسیاری از ارقام تجارتی کشور تا حدی دقیق و به‌موقع نیستند و نمی‌توانند نیاز واقعی بازار را بازتاب دهند.

احتمال، نبود استفاده درست از ارقام تجارت باعث می‌شود که بانک مرکزی نتواند تصمیمات مبتنی بر ارقام دقیق بگیرد. به عنوان نمونه، اگر ارقام و معلومات واردات و صادرات به‌درستی جمع‌آوری و تحلیل نشوند، بانک مرکزی ممکن است تزریق دالر درست مدیریت کرده نتواند. به عنوان مثال، در نبود ارقام دقیق از واردات و صادرات و تقاضای مارکیت، تزریق دالر به بازار ممکن است به اشتباه انجام شود و به جای تأمین نیازهای واقعی، به افزایش تقاضای سوداگرانه کمک کند. علاوه بر این، کسر تجاری افغانستان به دلیل ضعف در صادرات و وابستگی به واردات، یک مشکل بنیادی است که بدون اصلاح آن نمی‌توان به ثبات بلندمدت در نرخ تبادله دست یافت.

ضعف در نظارت و مستندسازی معاملات ارزی

یکی دیگر از مشکلات عمده، نبود سیستم‌های قوی نظارت و مستندسازی بر معاملات بزرگ ارزی است. بانک مرکزی اغلب اطلاعات کافی از اینکه دالرهای تزریقی به کجا می‌روند و برای چه مقاصدی استفاده می‌شوند، ندارد. در بسیاری از موارد، واردکنندگان هیچ‌گونه اسناد معتبر مانند انوایس (Invoice) اصلی یا اسناد گمرکی برای تأیید قانونی بودن معاملات بزرگ ارایه نمی‌دهند. این خلأ نظارتی، زمینه‌ساز سوءاستفاده و انتقال غیرقانونی دالر به خارج از کشور می‌شود.

علاوه بر این، احتمالا نبود هماهنگی بین د افغانستان بانک، وزارت تجارت و وزارت مالیه باعث شده است که اطلاعات دقیقی از وضعیت تجارت کشور در دسترس نباشد. این عدم هماهنگی، نه تنها کارایی سیاست‌های پولی را کاهش می‌دهد، بلکه اعتماد عمومی به نظام مالی کشور را نیز تضعیف می‌کند.

پیشنهادات برای بهبود مدیریت ارز و استفاده از دالر

برای اطمینان از اینکه دالرهای تزریق‌شده به بازار به‌طور مؤثر برای تقویت اقتصاد کشور استفاده می‌شوند، نیاز به یک رویکرد جامع و چندجانبه است. د افغانستان بانک باید یک سیستم نظارتی قوی برای مستندسازی تمامی معاملات بزرگ ارزی ایجاد کند. این سیستم باید واردکنندگان را ملزم به ارایه اسناد معتبر، مانند انوایس(Invoice) اصلی و اسناد گمرکی، کند تا مشخص شود که دالرها برای واردات کالاهای ضروری استفاده می‌شوند. باید از تجربیات موفق کشورهای دیگر، مانند هند، در مدیریت حواله‌های خارجی و نظارت بر استفاده از دالر بهره گرفت.

هماهنگی میان نهادهای اقتصادی کشور، د افغانستان بانک با وزارت تجارت و وزارت مالیه و اداره احصاییه ملی باید تقویت شود. ایجاد یک کمیته مشترک برای نظارت بر تخصیص دالر می‌تواند به کاهش سوءاستفاده و افزایش شفافیت کمک کند.

برای مبارزه با احتکار دالر در بازار سرای شهزاده، باید تیم‌های نظارتی مستقر شوند که به صورت مداوم فعالیت‌های صرافان را زیر نظر داشته باشند. این نظارت باید شامل بررسی دقیق معاملات بزرگ ارزی، ایجاد سیستم مرکزی معلوماتی برای ثبت تمامی معاملات و اعمال قوانین سخت‌گیرانه باشد.  همچنین، باید قوانین سختگیرانه‌ای برای جلوگیری از قاچاق دالر به خارج از کشور اعمال شود، زیرا این اقدام نه تنها به بی‌ثباتی نرخ تبادله می‌افزاید، بلکه ذخایر ارزی کشور را نیز تضعیف می‌کند.

نتیجه‌گیری

دالرهایی که توسط د افغانستان بانک به بازار تزریق می‌شوند، اگر به درستی مدیریت شوند، می‌توانند نقش کلیدی در تقویت اقتصاد کشور ایفا کنند. اما در حال حاضر، ضعف در نظارت، نبود استفاده صحیح از ارقام تجارت و سلطه بازارهای غیررسمی باعث شده که بخشی از این منابع به جای استفاده در فعالیت‌های اقتصادی واقعی، در دست صرافان باقی بماند. برای مقابله با این چالش‌ها، نیاز به اصلاحات ساختاری، تقویت هماهنگی بین نهادها، و ایجاد شفافیت است. مبارزه با احتکار دالر در بازار سرای شهزاده و جلوگیری از قاچاق ارز باید به عنوان اولویت‌های اصلی در دستور کار قرار گیرد. با اتخاذ این اقدامات، افغانستان می‌تواند به ثبات ارزی و اقتصادی دست یابد و اعتماد عمومی را بازسازی کند.

دالرهای عرضه‌شده در معاملات اقتصادی استفاده می‌شوند یا نزد صرافان می‌مانند؟

صرافان نقش بزرگی در تأمین نقدینگی در بازار دارند و معمولاً در مناطقی که بانک‌ها دسترسی محدودی دارند، خدمات ارائه می‌دهند.

تصویر بندانگشتی

یکی از چالش‌های کلیدی در مدیریت بازار اسعار خارجی افغانستان، این است که آیا دالرهای عرضه‌شده توسط د افغانستان بانک برای تقویت فعالیت‌های اقتصادی واقعی استفاده می‌شوند یا بیشتر به بازارهای غیررسمی هدایت شده و در دست صرافان باقی می‌مانند؟ هدف از بازارهای غیررسمی در این مطلب به آن دسته از محیط‌های تجاری اشاره دارد که در خارج از چارچوب نظارتی و رسمی دولت فعالیت می‌کنند و اغلب شامل صرافان محلی و افرادی می‌شوند که بدون ارایه اسناد معتبر یا گزارش‌دهی شفاف معاملات ارزی انجام می‌دهند. نبود نظارت در این بازارها می‌تواند موجب نوسانات شدید در نرخ تبادله و بی‌ثباتی اقتصادی شود. کاهش شدید ارزش افغانی در برابر دالر، همراه با نوسانات مداوم در نرخ تبادله، این پرسش را به یکی از مسایل مهم اقتصادی کشور تبدیل کرده است. علاوه بر آن، امکان نبود استفاده درست از ارقام تجارت و کسر تجاری نیز یکی از عوامل مؤثر بر این بی‌ثباتی است که در این مقاله بررسی خواهد شد.

تقاضای مشروع و غیرمشروع برای دالر

تقاضای دالر در افغانستان به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود: تقاضای مشروع و تقاضای غیرمشروع. تقاضای مشروع شامل فعالیت‌هایی است که به‌طور مستقیم با نیازهای واقعی اقتصادی مرتبط هستند، مانند واردات کالاهای ضروری (مواد غذایی، سوخت و ادویه) و پرداخت‌های معاملات خدماتی است که برای اقتصاد کشور حیاتی‌اند. این نوع تقاضا معمولاً با اسناد معتبر، مانند انویس های تجاری و اسناد گمرکی، قابل شناسایی است.

در مقابل، تقاضای غیرمشروع شامل فعالیت‌هایی است که هدف آن‌ها سودجویی، احتکار، یا قاچاق اسعار است. این نوع تقاضا غالباً بدون ارایه اسناد معتبر انجام می‌شود و ممکن است به شکل انتقال‌های غیرقانونی یا ذخیره دالر برای سودجویی از نوسانات نرخ اسعار باشد. برای تفکیک این دو نوع تقاضا، نیاز به نظارت دقیق، مستندسازی معاملات و اجرای قوانین سخت‌گیرانه است. صرافان و معامله‌گران غیررسمی با هدف کسب سود بیشتر، دالر را در بازار احتکار می‌کنند و باعث افزایش مصنوعی قیمت آن می‌شوند. این نوع تقاضا نه تنها به بی‌ثباتی اقتصادی منجر می‌شود، بلکه باعث کاهش دست‌رسی عموم به اسعار مورد نیاز برای فعالیت‌های اقتصادی واقعی می‌گردد.

نقش صرافان و بازارهای غیررسمی در مدیریت دالر

صرافان نقش بزرگی در تأمین نقدینگی در بازار دارند و معمولاً در مناطقی که بانک‌ها دسترسی محدودی دارند، خدمات ارائه می‌دهند. اما در بسیاری از موارد، صرافان به جای تسهیل معاملات اقتصادی واقعی، دالرهای دریافت‌شده از بانک مرکزی را برای مقاصد سوداگرانه استفاده می‌کنند. این اقدام نه تنها باعث احتکار دالر و ایجاد تقاضای مصنوعی می‌شود، بلکه فشار بیشتری بر ارزش افغانی وارد می‌کند.

بازار سرای شهزاده کابل یکی از بزرگ‌ترین مراکز معاملات ارز در کشور است و نقشی کلیدی در تنظیم نرخ تبادله دارد. با این حال، نبود نظارت کافی بر فعالیت‌های این بازار باعث شده که بخشی از دالرهای تزریقی به‌جای استفاده در معاملات تجاری مشروع، برای اهداف سوداگرانه یا حتی قاچاق به خارج از کشور استفاده شوند. برای بهبود این وضعیت، لازم است تیم‌های نظارتی مستقل و آموزش‌دیده‌ای بانک مرکزی مستقر شوند که بر تمامی معاملات بازار نظارت دقیق داشته باشند. همچنین، ایجاد سیستم مرکزی معلوماتی برای ثبت و پیگیری معاملات بزرگ ارزی می‌تواند شفافیت را افزایش داده و سوءاستفاده‌ها را کاهش دهد. علاوه بر این، اعمال جریمه‌های سنگین برای تخلفات و قاچاق دالر به همراه همکاری نزدیک‌تر با نهادهای امنیتی و گمرکی می‌تواند به جلوگیری از این اقدامات کمک کند. این وضعیت نیازمند اصلاحات جدی و اعمال قوانین سخت‌گیرانه برای کاهش سوءاستفاده است.

تأثیر کسر تجاری و نبود استفاده درست از ارقام تجارت

کسر تجاری افغانستان، که تفاوت میان ارزش واردات و صادرات کشور است، به شدت بر تقاضای دالر تأثیر می‌گذارد. افغانستان به دلیل وابستگی به واردات کالاهای ضروری مانند مواد غذایی، سوخت و ادویه، به حجم زیادی از دالر نیاز دارد. اما مشکل اصلی این است که بسیاری از ارقام تجارتی کشور تا حدی دقیق و به‌موقع نیستند و نمی‌توانند نیاز واقعی بازار را بازتاب دهند.

احتمال، نبود استفاده درست از ارقام تجارت باعث می‌شود که بانک مرکزی نتواند تصمیمات مبتنی بر ارقام دقیق بگیرد. به عنوان نمونه، اگر ارقام و معلومات واردات و صادرات به‌درستی جمع‌آوری و تحلیل نشوند، بانک مرکزی ممکن است تزریق دالر درست مدیریت کرده نتواند. به عنوان مثال، در نبود ارقام دقیق از واردات و صادرات و تقاضای مارکیت، تزریق دالر به بازار ممکن است به اشتباه انجام شود و به جای تأمین نیازهای واقعی، به افزایش تقاضای سوداگرانه کمک کند. علاوه بر این، کسر تجاری افغانستان به دلیل ضعف در صادرات و وابستگی به واردات، یک مشکل بنیادی است که بدون اصلاح آن نمی‌توان به ثبات بلندمدت در نرخ تبادله دست یافت.

ضعف در نظارت و مستندسازی معاملات ارزی

یکی دیگر از مشکلات عمده، نبود سیستم‌های قوی نظارت و مستندسازی بر معاملات بزرگ ارزی است. بانک مرکزی اغلب اطلاعات کافی از اینکه دالرهای تزریقی به کجا می‌روند و برای چه مقاصدی استفاده می‌شوند، ندارد. در بسیاری از موارد، واردکنندگان هیچ‌گونه اسناد معتبر مانند انوایس (Invoice) اصلی یا اسناد گمرکی برای تأیید قانونی بودن معاملات بزرگ ارایه نمی‌دهند. این خلأ نظارتی، زمینه‌ساز سوءاستفاده و انتقال غیرقانونی دالر به خارج از کشور می‌شود.

علاوه بر این، احتمالا نبود هماهنگی بین د افغانستان بانک، وزارت تجارت و وزارت مالیه باعث شده است که اطلاعات دقیقی از وضعیت تجارت کشور در دسترس نباشد. این عدم هماهنگی، نه تنها کارایی سیاست‌های پولی را کاهش می‌دهد، بلکه اعتماد عمومی به نظام مالی کشور را نیز تضعیف می‌کند.

پیشنهادات برای بهبود مدیریت ارز و استفاده از دالر

برای اطمینان از اینکه دالرهای تزریق‌شده به بازار به‌طور مؤثر برای تقویت اقتصاد کشور استفاده می‌شوند، نیاز به یک رویکرد جامع و چندجانبه است. د افغانستان بانک باید یک سیستم نظارتی قوی برای مستندسازی تمامی معاملات بزرگ ارزی ایجاد کند. این سیستم باید واردکنندگان را ملزم به ارایه اسناد معتبر، مانند انوایس(Invoice) اصلی و اسناد گمرکی، کند تا مشخص شود که دالرها برای واردات کالاهای ضروری استفاده می‌شوند. باید از تجربیات موفق کشورهای دیگر، مانند هند، در مدیریت حواله‌های خارجی و نظارت بر استفاده از دالر بهره گرفت.

هماهنگی میان نهادهای اقتصادی کشور، د افغانستان بانک با وزارت تجارت و وزارت مالیه و اداره احصاییه ملی باید تقویت شود. ایجاد یک کمیته مشترک برای نظارت بر تخصیص دالر می‌تواند به کاهش سوءاستفاده و افزایش شفافیت کمک کند.

برای مبارزه با احتکار دالر در بازار سرای شهزاده، باید تیم‌های نظارتی مستقر شوند که به صورت مداوم فعالیت‌های صرافان را زیر نظر داشته باشند. این نظارت باید شامل بررسی دقیق معاملات بزرگ ارزی، ایجاد سیستم مرکزی معلوماتی برای ثبت تمامی معاملات و اعمال قوانین سخت‌گیرانه باشد.  همچنین، باید قوانین سختگیرانه‌ای برای جلوگیری از قاچاق دالر به خارج از کشور اعمال شود، زیرا این اقدام نه تنها به بی‌ثباتی نرخ تبادله می‌افزاید، بلکه ذخایر ارزی کشور را نیز تضعیف می‌کند.

نتیجه‌گیری

دالرهایی که توسط د افغانستان بانک به بازار تزریق می‌شوند، اگر به درستی مدیریت شوند، می‌توانند نقش کلیدی در تقویت اقتصاد کشور ایفا کنند. اما در حال حاضر، ضعف در نظارت، نبود استفاده صحیح از ارقام تجارت و سلطه بازارهای غیررسمی باعث شده که بخشی از این منابع به جای استفاده در فعالیت‌های اقتصادی واقعی، در دست صرافان باقی بماند. برای مقابله با این چالش‌ها، نیاز به اصلاحات ساختاری، تقویت هماهنگی بین نهادها، و ایجاد شفافیت است. مبارزه با احتکار دالر در بازار سرای شهزاده و جلوگیری از قاچاق ارز باید به عنوان اولویت‌های اصلی در دستور کار قرار گیرد. با اتخاذ این اقدامات، افغانستان می‌تواند به ثبات ارزی و اقتصادی دست یابد و اعتماد عمومی را بازسازی کند.

هم‌رسانی کنید

دیدگاه تان در این باره