به تاریخ بیست و سوم ماه مارچ سال روان میلادی، پس از آنکه مایک پومپیو، وزیر خارجه امریکا مؤفق نشد میان اشرف غنی، رییسجمهور کنونی افغانستان و رقیب او عبدالله عبدالله – که هردو خودشان را برنده انتخابات جنجالی ریاستجمهوری میدانند – توافقی بهمیان بیاورد، او اعلام کرد که وزارت خاجه امریکا یک میلیارد دالر کمک اش (به افغانستان) را کاهش میدهد و هشدار داد که یک میلیارد دیگر را در سال ۲۰۲۱ قطع میکند: «این ناکامی در رهبری، تهدید مستقیم را متوجه منافع ملی امریکا میکند.»
وخامت مشکلات اقتصادی امریکا، واشنگتن را برای کاهش بیشتر بودیجه بیش از پیش تشویق خواهد کرد. تأثیر ویروس کرونا بر افغانستان، ممکن است برای ایالات متحده با فروپاشی ارتش شوروی در سال ۱۹۹۱ برابری کند و یا پا فراتر بگذارد.
در هردو حالت، بحران اقتصادی حامی افغانستان را آسیب زد درست هنگامیکه کابل یک روند صلح شکننده را رهبری میکرد. برای اینکه بدانیم که اکنون افغانستان با چی خطری روبهرو است، این مهم است که به یاد بیاوریم که سی سال پیش چی رُخ داد.
خروج نیروهای ارتش شوروی در سال ۱۹۸۹ دلیل اصلی فروپاشی حکومت نجیب الله، رییسجمهور کمیونست پیشین، در ماه اپریل سال ۱۹۹۲ میلادی نبود، *بلکه این قطع کمک خارجی و صادرات گاز طبیعی - که یک سوم بودجه حکومت را تامین میکرد - تغییر بوجود آورد. پس از خروج نیروهای شوروی، مخزنهای گاز بسته شدند و کمک متوقف شد. این همه پس از توافق امریکا با شوروی درحال مرگ در سال ۱۹۹۱ صورت گرفت. یک سوم اقتصاد حکومت، بهشمول کمک غذایی، ناپدید شدند. *
نیروهای بیمعاش یا سنگرهای شان را ترک کردند ویا هم به مجاهدین پناه بردند، گمرکات و بخشهای مهم دیگر را اشغال کردند تا درآمد شان را تأمین کنند.
هفت ماه پس از آن، کمکهای شوروی متوقف شدند. پس از آن، نجیبالله مجبور شد خودش را مخفی کند و جنگجویان رقیب کابل را غارت کردند. طالبان در سپتامبر ۱۹۹۶ وقتی کابل را تسخیر کردند، اورا [نجیبالله] بلافاصله اعدام کردند.
برای جلوگیری از نتایج قابل مقایسه، امروز تنها به طرح نیاز نیست بل به گونهای از یک رهبریای نیاز است که تاکنون در زمان بحران در جهان کمتر نشان داده شدهاست.
امروز افغانستان خیلی بیشتر به کمک خارجی وابسته است نسبت به پایان دوره شوری. بربنیاد آمارهای رسمی در سال ۱۹۸۸، ۲۶ درصد بودجه حکومت افغانستان از سوی کمک کنندهگان خارجی تأمین میشد و هفت درصد با فروش گاز. پس از سه دهه، وابستهگی حکومت به کمک به ۷۵ درصد افزایش یافتهاست. کمک خارجی هماکنون در حدود ۲۰ برابر درآمد مجموعی ناخالص افغانستان است که این افغانستان را به چهارمین کشور وابسته زیاد به کمکهای خارجی در جهان مبدل کردهاست - صرف نظر از پنج جزیره کوچک.
افغانستان در بخش تأمین بودجه داخلی حکومت پیشرفتهایی داشته است و این روند کمک میکند تا دولت دیگر به کسر بودجه متوسل نشود. اما این روند که در دوره حکومت نجیب الله بکار میرفت براساس قانون اساسی که در سال ۲۰۰۴ میلادی تصویب شد دیگر کارساز نیست زیرا قانون اساسی اضافه برداشت را با الزام به استقلال بانک مرکزی وضع میکند.
با وجود خروج گسترده پول توسط بخش خصوصی از کشور، سرازیر شدن سرمایه خارجی در جریان دو دهه گذشته بانک مرکزی را قادر ساخته است تا حدود ۷.۵ میلیارد دالر ذخایر مالی را حفظ کند و این رقم شامل ۴۰ درصد از تولید ناخالص ملی در ده ماه است. این سطح بالای ذخایر ارزی، با کسر حساب جاری (حذف نقل و انتقالات رسمی) که شامل ۱۹ درصد از تولید ناخالص داخلی است، جبران میشود. این ارقام به این معنی است که در نبود کمکهای خارجی، ذخایر در یک سال به نصف کاهش مییابند و باعث کاهش نرخ ارز و تسریع خروج سرمایه بخش خصوصی میشود که اکنون بسیار گسترده است.
در همین حال، اقتصاد ایالات متحده – که در حال حاضر پشتیبان اصلی افغانستان است – نیز پیشبینی میشود که بنا بر ابعاد ویژه دوره رکود را نیز شاهد باشد.
نزدیک به ۵۰ درصد از نفوس ایالات متحده (که من هم شامل آن استم) در حال حاضر زیر دستورات قرنطینه خانگی زندگی می کنند و احتمال میرود این رقم در روزهای آینده افزایش یابد. نرخ بیکاری میتواند در ماههای آینده تا ۳۰ درصد افزایش یابد. انتظار می رود اقتصاد ایالات متحده در این سه ماه تا ۲۵ درصد کاهش همراه باشد. اکنون که من این مقاله را مینویسم، مجلس سنا در تلاش تصویب یک قرارداد دو تریلیون دالری که ده درصد از تولید ناخالص کشور را دربر میگیرد، است.
اما میزان پول مورد نیاز افغانستان در مقایسه با سرمایههای کلانی که باید در اقتصاد ایالات متحده تزریق شوند، ناچیز است.
امریکاییهایی که از چگونگی وابستهگی متقابل نظم اجتماعی بین المللی درک دارند و قدردان آن استند، باید تلاش کنند تا حد ممکن از این مخارج صرفه جویی کنند اما آنان احتمالاً شکست خواهند خورد – حتی اگر غنی و عبدالله مؤفق به دستیابی به یک توافق در باره اینکه چی کسی باید افغانستان را اداره کند، شوند.
افغانان و همسایههای آنان باید برای خروج سرمایه و کاهش کمکها برنامه ریزی کنند. پیامدهای این امر میتواند شامل رشد بیکاری، کمبود مواد غذایی و دیگر کالاهای اساسی، تسریع بیشتر بیکاری به ویژه در بین جوانان دانش آموخته و جریان افزایش نفوس باشد.
تا زمانی که سربازان ایالات متحده و ناتو در افغانستان حضور داشته باشند، نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان احتمالاً بودجه خارجی دریافت خواهند کرد، اما عکس این روند نیز وجود دارد: کاهش بودجه نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان احتمالاً باعث تسریع در خروج نیروهای خارجی خواهد شد. ادامه این کمک های مالی به توافق میان غنی و عبدالله و اجرای چارچوب روند صلح پیش بینی شده در توافقنامه صلح میان ایالات متحده و طالبان بستگی دارد.
یک هفته پیش از امضای توافقنامه میان امریکا و طالبان، طالبان "کاهش خشونت هفت روزه را به اجزا گذاشتند. آغاز گفتگوهای میان افغانان در مورد آتش بس در طی ده روز پس از امضای در بیست ونهم فبروری مهمترین عامل برای حفظ سرعت کندی خونریزی بود. اما مخالفت دولت افغانستان با آزادی زندانیان طالبان که در گفتگوهای صلح میان ایالات متحده و طالبان تعهد شده بود این روند را با تأخیر روبهرو ساخت.
با کمک قطر و ایالات متحده، دو هفته پس از مهلت دهم مارچ که زمان برای آغاز گفتگوهای میان افغانان تعیین شده بود، گروه های فنی طالبان و دولت افغانستان یک نشست مجازی را در باره آزادی زندانیان برگزار کردند. پومپئو پس از دیدار از کابل به دوحه رفت و با ملا عبدالغنی برادر، معاون دفتر سیاسی طالبان دیدار کرد. در این دیدار، دو طرف تعهد شان را برای عملی سازی توافق صلح ابراز داشتند.
پومپئو گفت که طالبان تعهدات شان را انجام میدهند. او بر اهمیت پیشبرد آزادی زندانیان تأکید کرد. پومپئو همچنان از رویکرد متحدان امریکا در کابل اظهار ناامیدی کرد و گفت که این روند منافع امریکا را با تهدید روبه رو خواهد ساخت. به تاریخ پنجم مارچ، یک نشست مجازی میان تیم های تخنیکی از طالبان، حکومت افغانستان برگزار شد که در آن حکومت تعهد سپرد در ۳۱ مارچ، روند آزادسازی زندانیان طالب را آغاز کند.
آزادی زندانیان پیش از شیوع ویروس کرونا در زندانها یک امر ضروری است. زمانی دیری طول نخواهد کشید که شیوع همه گیر این بیماری در زندان ها گسترش یابد. مرگ احتمالی زندانیان ناشی از این ویروس میتواند بر تبادله زندانیان تأثیر بگذارد. هر روزی که می گذرد، فرصت برای اعتمادسازی از بین میرود و کشتار بیشتر صورت میگیرد مانند حمله اخیر طالبان در ایام نوروز که منجر به جان باختن ۲۵ سرباز افغان در ولایت زابل در جنوب افغانستان شد. دولت افغانستان با رد خواست طالبان برای رهایی زندانیان و مشروط ساختن آن با آتشبس، گفتگوهای صلح را به تعویق انداخت؛ اما طالبان خواست حکومت برای آتش بس را قبول نکردند. اکنون دولت توافق کرده است که زندانیان طالب را آزاد كند. طالبان باید با آتش بس موافقت کنند و گفتگوهای میان افغانان باید هر چه سریعتر در هر شکل ممکن آغاز شوند. برای موفقیت این روند، نیاز است میانجیگریها نیز روی دست گرفته شوند. همه گیری ویروس کرونا به نحوی تأثیر مستقیمی بر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان خواهد داشت، چیزی که خواست طالبان و رییس جمهور ترمپ نیز است. اما جنرال آستین میلر، فرمانده نظامیان امریکایی، گفته است که جابهجاییهای جدید و خروج بهخاطر قرنطینه شدن و برخی از مسایل دیگر، میتواند با تأخیر روبهرو شود. به روز چهارم مارچ، ناتو اعلام کرد که نزدیک به چهار تن از سربازان اش به ویروس کرونا مبتلا شده اند و آنان به انزوا رفته اند.
به تاریخ ۲۵ مارچ ، پنتاگون دستور توقف ۶۰ روزه برای همه تحرکات نظامی نیروهای خارج از کشور را به جز خروج از افغانستان صادر کرد. سروصداهای کنگره در باره امنیت نیروها را افزایش داده است. این نگرانیها میتواند منجر به تسریع خروج نیروهای نظامی شود. این نگرانی ها میتواند منجر به تسریع خروج نیروهای نظامی شود. به تاریخ ۲۴ مارچ، وزارت صحت عامه افغانستان اعلام کرد که ممکن است نیمی از ۳۲ میلیون نفوس کشور به ویروس کرونا مبتلا شوند. احتمال این که ایالات متحده نیروهای نظامی خود را در یک بیماری همه گیر افغانستان حفظ کند، نزدیک به صفر است.
کاهش کامل کمکهای ایالات متحده و پشتیبانی نظامی از حکومت افغانستان میتواند کشور را به سوی سقوط ببرد. اما این ترس را نباید هدر داد. هیچ کسی امروز در افغانستان از فروپاشی حکومت نجیب الله خشنود به نظر نمیرسند، فروپاشی ای که منجر به سقوط دولت و آغاز جنگها شد.
اگر همه طرفین درگیر در جنگ کنونی افغانستان بدانند که چنین نتیجه ای ممکن است یک بار دیگر وجود داشته باشد و دیگر فرصتی برای بازگشت به حالت عادی در کشور نباشد، ممکن است در باره متوقف کردن جنگ به دلایل بشردوستانه جدی تر فکر کنند و با هم در جهت حفظ نظم و فراهم سازی خدمات به بهداشت عمومی کار کنند. دستیابی به چنین همکاری نیاز به میانجیگری معتبر دارد.
به تاریخ ۲۴ مارچ، انتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، خواستار یک آتشبس جهانی شد تا جهان بیشتر به حفظ حیات بشر توجه کند. برای تحقق این آرمان، دبیرکل سازمان ملل متحد گفت که باید یک نمایندۀ ویژه را که در بخش فراهم سازی کمکهای بشر دوستانه تخصص داشته باشد معرفی شود.
این سیاستها نیاز به تغییر رویکرد گستردهای از سوی ایالات متحده دارند. تحریمهای ایالات متحده در برابر ایران مانع تسکین این کشور آسیب دیده میشود و به گسترش همهگیری ویروس در همسایههای افغانستان و در نهایت دامنگیر نیروهای نظامی ایالات متحده نیز خواهد شد. اگر ایالات متحده روند صلح را متوقف کند، قدرتهای منطقه ممکن است وارد صحنه شوند. در گذشته نیز روسیه روندی را زیر نام (روند مسکو) آغاز کرده بود که تأییدی حکومت افغانستان، طالبان و قدرتهای منطقهیی را نیز با خود داشت. هرچند در نخست امریکا اعلام کرد که در این نشست اشتراک نمیکند اما ایالات متحده در نوامبر ۲۰۱۸ سال میلادی در نشستی در مسکو شرکت کرد. روسیه این روند را گسترش داد تا ابتدا چین و سپس پاکستان را شامل کند. ایران از اشتراک در این نشست خودداری کرد اما حضور آن اکنون بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
اگر ایالات متحده کمکهایش را قطع کند و از افغانستان خارج شود، ممکن است روسیه این ابتکار را با پشتیبانی چین، پاکستان و ایران و نیز بخش بزرگی از نخبهگان سیاسی افغانستان در دست گیرد. پس بهتر خواهد بود که ایالات متحده همچنان به همکاری خود ادامه دهد تا روند صلح را در مسیر خود نگه دارد و نیز از ابتکار دبیرکل سازمان ملل متحد برای آتش بس بشردوستانه پشتیبانی كند.
دکتر بارنت آر روبین، کارشناس سیاسی است که کارهایش روی افغانستان و آسیای جنوبی متمرکز استند. او نویسندۀ هشت کتاب است و هماکنون همکار ارشد و مدیر مرکز همکاری های بینالمللی در دانشگاه نیویورک، یک مرکز برجستۀ سیاست خارجی و همچنان مشاور پیشین ارشد نمایندۀ ویژۀ ایالات متحدۀ امریکا در افغانستان و پاکستان است. دکتر روبین به سازمان ملل، ناتو، ایالات متحده و دولت افغانستان در مورد بسیاری از مسائل مربوط به سیاست از جمله سیاستهای کمکی، سیاست امنیتی و استراتژی دیپلماتیک مشوره دادهاست.