Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
Thumbnail

مسئولیت اثبات بر شما است

او متهم شد، لت و کوب شد، کشته شد و بعد سوختانده شد، برای گناهی که مرتکب نشده بود. مسئولیت اثبات از او بود، و گناه او بود که نتوانست در چند ثانیه که برایش داده شد، خود را بیگناه ثابت کند. برای جمیعت موقع خوبی پیدا شد تا چند ثواب بدست بیاورند. نه تنها جمیعت خشمگین، بلکه مردم عام که از آنجا می گذشتند، شاید نقشی در کشتن فرخنده داشته باشند.

در آخر، فرخنده خود را بی گناه به اثبات رسانید. وی تمام زندگی خود را در راه اسلام و در مطابقت با درس های اسلام، به پیش برده بود. فرخنده به دیگران درس های قرآن می داد، و همیشه حجاب اسلامی را مراعت می کرد. او به حتی به پدرش گفته بود که در حال حاضر در کشور بسیار اعمال غیر اسلامی صورت می گیرد، و او می خواهد علیه آن اعمال بجنگند. بعضی گذارش ها نشان می دهند که جمیعت خشمگین، بعد از آن که فرخنده با یک تعویض نویس مقابله کرد، بر وی حمله کردند.

کسانی که در آغاز، بدون اینکه از اصل موضوع با خبر باشند، از مرگ فرخنده پیشتیبانی کرده و وی را متهم به جاسوس غربی ها کردندد، اما بعد از روشن شدن موضوع، گناه خود را قبول کرده و پوزش خواستند، چیزی که در افغانستان بی سابقه بوده است.

اگر فرخنده یک زن عادی می بود، ویا هم برای یک دفتر خارجی، به خصوص موسسه خارجی کار می کرد، ما شاید در دیدگاه مردم که او را به قتل رساندند، تغییر خاصی نمی دیدیم. در حالیکه قانون شریعه شما را در صورتیکه به اثبات گردد، مجرم قرار می دهد، در نگاه اکثریت افغانها، گناه کار بودن شما ویا گناه کار نبودن شما، بستگی به این دارد که چگونه موضوع معلوم می شود و چه کرده اید.

وقتی به فرخنده تهمت شده بود که قرآن را سوختانده است، مردم به گذشته وی ندیدند و حرف های فردی را که خود را مولوی می شمرد و به فرخنده اتحام بسته بود را قبول کردند. چون که مولوی مانند یک فرد مذهبی معلوم می شد. ویا شاید فقط بخاطریکه در این اواخر، بعضی زنان دیگر در اجماع عام بعضی کار های غیر اسلامی انجام داده اند.
کلیشه سازی یک کار بسیار عام در تمام دنیا است، اما در جوامع تحصیل کرده کمتر احساس می شود. چیزی که در افغانستان بدتر است این است که مردم اکثرا در اقدامات شان عجله نموده و به اساس باور های شان عمل می نمایند، که باعث قانون شکنی می شود.

این تنها برای افرادی نیست که به عجله فرخنده را نظر به چیزی که فکر می کردنند مجازات کردند، اما این چیزی است که همه ای ما باید مد نظر بگیریم. همه ای ما در باره گروه های خاصی تعصب داریم، چه مولوی ها، زنانی که کار می کنند، رهبران، شخصیت های مردمی ویا گروه های قوی باشد. ما در باره دیگران نظر به اینکه چگونه ظاهر شان معلوم می شود، در کجا کار می کنند ویا از کجا هستند، قضاوت می کنیم. من از شروع طرف دار واقعیت در موضوع فرخنده بودم، اما شاید، من در کدام موضوع دیگری طرف داری کاذب را کرده باشم.

منحیث یک جامعه، ما انتقادی و منطقی نیستیم. ما به نظم و قانون احترام زیادی نداریم. ما خود را مسئول همه چیز فکر می کنیم. ما هیچ خود را زحمت نمی دهیم، که نظریات دیگران را گوش بدهیم، و در عمل فیصله کردن و عمل کردن، سریع هستیم. مگر اینکه ما ما در این مسایل پیشرفتی کنیم، در غیر آن ما از حادثه فرخنده که چند روز قبل رخ داد، هیچ چیزی نیاموخته ایم.

مسئولیت اثبات بر شما است

او متهم شد، لت و کوب شد، کشته شد و بعد سوختانده شد، برای گناهی که مرتکب نشده بود. مسئولیت اثبات از

Thumbnail

او متهم شد، لت و کوب شد، کشته شد و بعد سوختانده شد، برای گناهی که مرتکب نشده بود. مسئولیت اثبات از او بود، و گناه او بود که نتوانست در چند ثانیه که برایش داده شد، خود را بیگناه ثابت کند. برای جمیعت موقع خوبی پیدا شد تا چند ثواب بدست بیاورند. نه تنها جمیعت خشمگین، بلکه مردم عام که از آنجا می گذشتند، شاید نقشی در کشتن فرخنده داشته باشند.

در آخر، فرخنده خود را بی گناه به اثبات رسانید. وی تمام زندگی خود را در راه اسلام و در مطابقت با درس های اسلام، به پیش برده بود. فرخنده به دیگران درس های قرآن می داد، و همیشه حجاب اسلامی را مراعت می کرد. او به حتی به پدرش گفته بود که در حال حاضر در کشور بسیار اعمال غیر اسلامی صورت می گیرد، و او می خواهد علیه آن اعمال بجنگند. بعضی گذارش ها نشان می دهند که جمیعت خشمگین، بعد از آن که فرخنده با یک تعویض نویس مقابله کرد، بر وی حمله کردند.

کسانی که در آغاز، بدون اینکه از اصل موضوع با خبر باشند، از مرگ فرخنده پیشتیبانی کرده و وی را متهم به جاسوس غربی ها کردندد، اما بعد از روشن شدن موضوع، گناه خود را قبول کرده و پوزش خواستند، چیزی که در افغانستان بی سابقه بوده است.

اگر فرخنده یک زن عادی می بود، ویا هم برای یک دفتر خارجی، به خصوص موسسه خارجی کار می کرد، ما شاید در دیدگاه مردم که او را به قتل رساندند، تغییر خاصی نمی دیدیم. در حالیکه قانون شریعه شما را در صورتیکه به اثبات گردد، مجرم قرار می دهد، در نگاه اکثریت افغانها، گناه کار بودن شما ویا گناه کار نبودن شما، بستگی به این دارد که چگونه موضوع معلوم می شود و چه کرده اید.

وقتی به فرخنده تهمت شده بود که قرآن را سوختانده است، مردم به گذشته وی ندیدند و حرف های فردی را که خود را مولوی می شمرد و به فرخنده اتحام بسته بود را قبول کردند. چون که مولوی مانند یک فرد مذهبی معلوم می شد. ویا شاید فقط بخاطریکه در این اواخر، بعضی زنان دیگر در اجماع عام بعضی کار های غیر اسلامی انجام داده اند.
کلیشه سازی یک کار بسیار عام در تمام دنیا است، اما در جوامع تحصیل کرده کمتر احساس می شود. چیزی که در افغانستان بدتر است این است که مردم اکثرا در اقدامات شان عجله نموده و به اساس باور های شان عمل می نمایند، که باعث قانون شکنی می شود.

این تنها برای افرادی نیست که به عجله فرخنده را نظر به چیزی که فکر می کردنند مجازات کردند، اما این چیزی است که همه ای ما باید مد نظر بگیریم. همه ای ما در باره گروه های خاصی تعصب داریم، چه مولوی ها، زنانی که کار می کنند، رهبران، شخصیت های مردمی ویا گروه های قوی باشد. ما در باره دیگران نظر به اینکه چگونه ظاهر شان معلوم می شود، در کجا کار می کنند ویا از کجا هستند، قضاوت می کنیم. من از شروع طرف دار واقعیت در موضوع فرخنده بودم، اما شاید، من در کدام موضوع دیگری طرف داری کاذب را کرده باشم.

منحیث یک جامعه، ما انتقادی و منطقی نیستیم. ما به نظم و قانون احترام زیادی نداریم. ما خود را مسئول همه چیز فکر می کنیم. ما هیچ خود را زحمت نمی دهیم، که نظریات دیگران را گوش بدهیم، و در عمل فیصله کردن و عمل کردن، سریع هستیم. مگر اینکه ما ما در این مسایل پیشرفتی کنیم، در غیر آن ما از حادثه فرخنده که چند روز قبل رخ داد، هیچ چیزی نیاموخته ایم.

هم‌رسانی کنید

دیدگاه تان در این باره