Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
Thumbnail

میراث فرهنگی عینک را از تباهی نجات دهید

۱. خواهران و برادران هموطن٬دراین نوشته من دربارهء حفظ میراثهای فرهنگی افغانستان که دست آورد های فکری٬ هنری و زیبائی شناسی نیاکان ما هستند٬ با شما صحبت می نمایم و از شما تقاضا مینمایم که مشترکا در حفظ گنجینه های بزرگ وطن خود اقدامات عملی نمائیم. این میراثها در حال تباهی٬ ویرانی و دزدی قرار دارند. اگر حالت فعلی دوام نماید٬ در مدت کوتاهی چیزی از هویت فرهنگی مردم افغانستان باقی نخواهد ماند.

جنگ های چندین سال٬ تاریکی فرهنگی٬ عدم صداقت برای حفظ میراثهای فرهنگی٬ عدم توجه برای ارتقای فرهنگ و ارزشهای فرهنگی٬ عدم دانش بر مزایای فرهنگ بحیث منبع آفرینش٬ تحقیقات٬ آزادی٬ بیداری٬ دیموکراسی و فرصتهای نو آوری و همچنان ادامهء مظالم انسانی و طبیعی در تخریب٬ ویرانی٬ بیرحمی و دزدی میراث ها وآثار فرهنگی کشورما٬ نقش دارند.

میراث های فرهنگی پر افتخار نیکان ما که آئینهء هویت فرهنگی وملی مردم افغانستان محسوب میگردند٬ در صورت نبود انها٬ ما انچه از هویت فرهنگی و افغانی درخود داریم٬ بصورت حتمی در معرض خطر و ضرر بزرگ قرار میگیرند. ملت بی فرهنگ٬ ملت بی نام وبی نشانی است که در مسیر ارتقای شخصیت انسانی٬ سهم بزگ ندارد٬ فلهذا در حفظ شخصیت و هویت خود ناکام خواهد بود.

کشور ما تاریخ چندهزار ساله دارد که دراین مدت دستخوش خوبی های فرهنگی و یا ویرانها قرارگرفته است. در این کشور مخربین بزرگ چون چنگیز پاگذاشتند٬ کشتند٬ سوختاندند و چپاول نمودند. ضمنا در همین سرزمین شریف که مردمش صاحب ارزشهای معنوی وفرهنگی میباشند٬ تمدنهای بزرگ که در ارتقای شخصیت انسانی٬ غنامندی علمی و فرهنگی٬ انتقال غنای علمی و فکری٬ دینی و فرهنگی ازاینجا بدیگر سرزمین ها نقش بزرگ داشت٬ تولد شدند و یا بزرگتر گردیدند و اکثر بقایای این تمدنها که از نظر جهانیان پوشیده نیستند٬ بما بمیراث رسیده اند.

شکوفائی های تمدن های اوستائی٬ بودائی٬ یونان و باختری تا شکوفائی تمدن و هنر اسلامی در بلخ٬ آی خانم٬ قندهار٬ بامیان٬ کابل٬ ننگرهار٬ غزنی٬ غور٬ هرات وعینک که در دوره های مختلف تاریخ کشور ما بعنوان مراکز تمدن٬ فرهنگ٬ علوم و هنر به رشد عظیم علمی٬ سیاسی٬ فرهنگی و هنری ارتقا نمودند٬ اجزای اصیل هویت فرهنگی و ملی مردم وطن ما را تشکیل میدهند و ضمنا اسباب افتخارات مردم کشور گردیده اند.

۲.تفکر٬فلسفه٬وآیده های بسیار پیشرفته که در سرنوشت حیاتی و تکامل تاریخ وفرهنگ مردمان همسایه های دور و نزدیک افغانستان نیز تاثیرات عظیمی داشته اند٬ در کشور ما  بمرحلهء تکامل رسیده و باین صورت در ارتقای شخصیت علمی٬ هنری٬ زبانی٬ ادبی٬ فلسفی و بالاخره بزرگی وتوانائی شخصیت انسانی مردمان این سرزمین و سرزمین های دیگر نقش بس مهم و صاحبقدر داشته اند.

همهء این غنایم عظیم غیرمحسوس و محسوس فرهنگی که نیاکان ما بمیراث مانده اند و امروز اجزای شایستهء هویت مردم افغانستان را تشکیل میدهند٬ در حقیقت غناها و گنجینه های اصلی و دایمی مردم افغانستان می باشند مشروط براینکه ما اهمیت و بزگواری انها را درک کنیم وبحیث نوامیس ملی کشور در محافظت انها بکوشیم. در حقیقت همین میراث های فرهنگی هستند که در بزرگواری٬ همبستگی اجتماعی٬ اساسات دیموکراسی واقعی نقش بزرگ دارند و در صورت حفظ و استفادهء معقول و بافضیلت از این غنایم٬ سرچشمهء رشد متداوم اجتماعی و اقتصادی مردم افغانستان را میسر میسازند.

تخریب کامل بت های بامیان٬ چور٬ چپاول و تخریب آثار منقول فرهنگی موزیم های افغانستان خاصتا موزیم کابل که آیینهء فرهنگ وهنر مردم افغانستان بودند٬ صدمهء بزرگ در پیکر فرهنگی کشور وارد نمود واین وحشی گریها مورد انتقاد ونفرت موسسات بین المللی چون یونسکو و فرهنگ دوستان جهان قرارگرفت.

با تاسف باید گفت که افغانها درس بزرگی از تخریب آثار گرانبهای مذکور نگرفته اند. حالت فعلی ناگوار٬ تشویش برانگیز و در بعضی حالات و مراکز فرهنگی کشورما٬ تاءسف آوراست.

برای حفظ٬ ترمیم و نگهداری آثار فرهنگی در بلخ توجه صورت نمیگیرد. منابع تاریخی آی خانم به سرحدی مورد تهاجم٬ دزدی و تخریب قرارگرفته که گوئی در آنجا بمباران هوائی صورت گرفته باشد.هیچ اثری ازاین مرکز تمدن یونان وباختری باقی نمانده است.

آثار تاریخی یکی از مراکزپرافتخاردور تمدن اسلامی وطن ما در هرات در معرض تخریب٬ تعرض و نابودی دایمی قرار دارد. شایسته بود اگرآثار تاریخی هرات که یکی از نمونه های صاحبقدر تمدن و هنر اسلامی کشور است٬ در لست میراث فرهنگی جهانی شامل میشد٬ اما افسوس که ما در طول هشت سال گذشته٬ بنابر نفوذ زورمندان٬ سرک منحوسی راکه مانع اصلی این افتخار است و بدون شناخت اهمیت نگهداشت آثار تمدن اسلامی هرات در بین محل تاریخی و در پهلوی منار ها تعمیر گردیده٬ تخریب نتوانیستیم. من به هموطنان میگویم که اگر حالت فعلی در هرات ادامه یابد در مدت کوتاهی اثری از تمدن بزرگ هرات٬ باقی نخواهد ماند.

آثار گرانبها وپر افتخارغزنی حتی قبور بزرگان غزنی در حال تخریب٬ ویرانی و تباهی کامل قرار دارند. غزنی٬ این مرکز پر افتخار تمدن٬ فرهنگ٬ هنر٬ علوم٬ فلسفه و دیانت که شخصیت علمی٬ مقام و بزرگی فرهنگی آن خاصتا نقش آن در ارتقا و تعالی فرهنگ وهنراسلامی از طرف جهان اسلام شناخته شد و در سال ۲۰۰۷م بحیث پایتخت تمدن کشور های اسلامی برای سال۲۰۱۳م انتخاب گردید٬ در معرض تباهی دایمی قرار دارد.من در این زمینه و افتخاریکه با انتخاب غزنی به

۳.بحیث پایتخت تمدن کشور های اسلامی نصیب دولت ومردم افغانستان گردید٬ بار بار خواهم نوشت. با تاسف و تاثر عمیق اظهار میدارم که ما اهمیت اعطای این بزرگواری و  افتخار را به مردم افغانستان٬ درک نکردیم و اقدامات صاحبقدرکه شایستهء غزنی و مقام فرهنگی این گنجینهءفرهنگ وهنر اسلامی باشد٬ برای تجلیل از این افتخار٬ تا حال انجام نداده ایم.

آثار فرهنگی بودائی خاصتا ستوپه ها در نزدیک جلال اباد بعد از بمباران هوائی از طرف اشغال گران روسی در طی دههء هشتاد میلادی٬ مورد تعرض و چپاول دزدان و قاچاقبران قرارگرفت.

در حال حاضر گنجینهء دیگر بودائی کشور ما که دوهزارسال قدامت تاریخی دارد و اخیرا از طرف باستان شناسان افغان وفرانسوی در جایکه ذخایر معدن بزرگ مس عینک وجود دارد٬ کشف گردیده است٬در معرض خطر قراردارد.

تپه های عینک دو گنج وابسته به مردم افغانستان را در سینهء خود جاه داده است که یکی مقام و ارزش تاریخی و فرهنگی داردو دیگری اهمیت مالی. منابع عظیم آثارفرهنگی بودائی عینک که گوشهء از تاریخ ما را معرفی و نمایندگی مینماید٬ اگربا احتیاط وتدبیرعلمی حفریات و حفظ نگردد٬ وقت کافی ومنابع مالی بدسترس باستانشناسان قرار نگیرد٬ این گنج فرهنگ افغانستان مانند آثار بزرگ فرهنگی بودائی در بامیان (بت های منحصر به فرد) و در موزیم کابل٬ بطور دایم و ابدی نابود خواهند شد.

گنج دیگری٬ منابع بزرگ معدن مس عینک است که استخراج آن با کمپنی چینائی خیلی پولدار بنام ( میتل لورجیکل گروپ کورپ) قرارداد گردیده است. مشکل اصلی دراینجاست که گنج فرهنگی صاحبقدرعینک با قدامت تاریخی ۲۰۰۰سال در تپه ها و خاک هائی قرار دارد که یکی از بزرگترین معدن مس جهان نیز در آنجا کشف شده است.

اګر دولت افغانستان از طریق مذاکره و استفاده از دپلوماسی معقول و هوشیارانه با مقامات دولتی چین٬ اهمیت حفظ آثار فرهنگی عینک را در مذاکرهء جدی قراردهد وازحکومت چین وقت کافی٬ منابع پولی ومتخصصین باستان شناس٬ تقاضا نماید٬ من مطمین هستم که حکومت چین بمنظورحفظ وقار و شخصیت خود در مقابل جهانیان و موسسات بین المللی٬ چنین تقاضا را می پذیرد. همه خوب میدانیم که هیچ کمپنی چینائی بدون پشتیبانی و موافقت حکومت چین٬ چنین قرارداد های بزرگی راعقد نمی نماید.

و اگروقت کافی٬ حد اقل ده سال و بودجهء لازم به دسترس باستانشناسان قرارنگیرد٬ این آثار فرهنگی مانند بت های بامیان و آثار موزیم های کشورما برای ابد نابود خواهند شد و ما یکباردیگر مورد انتقاد ونفرت جوامعَ فرهنگی جهانی قرار میگیریم.

۴. نه دولت افغانستان و نه کمپنی چینائی حق ندارند٬ گنجینهء بزرگ مردم افغانستان را درعینک٬ به بهانهء استخراج زودترمس عینک و استفادهء مالی٬ از مردم افغانستان بگیرند.

من ازمقامات وزارتهای معدن و اطلاعات وفرهنگ می پرسم که درموقع اخذ قرارداد باکمپنی چینائی٬ بمنظوراستخراج مس عینک٬ آیا در مورد حفظ آثار بودائی که بخشی از تاریخ و گنج فرهنگی کشورماست٬ گاهی فکر کرده اند؟ آیا در موقع امضای قرارداد تفاهم و هماهنگی بین هردو وزارت موجودبوده؟ آیا شرطی درمتن قرارداد به منظور حفظ آثارفرهنگی عینک وحفظ محیط زیست قید و ذکر گردیده است؟ و اگر درمتن قرارداد مذکور چنین قید و شرطی وجود نداشته باشد٬مقامات وزارتهای معدن و وزارت اطلاعات و فرهنگ ٬ گناه بزرگی را مرتکب گردیده اند.

استفاده از منابع معدن افغانستان که خیلی غنی است٬ یکی از راه های نجات کشور از وضع فعلی بیسوادی٬ مریضی های گوناگون٬ گرسنگی٬ نا امنی و صدها مشکلات دیگریکه در وطن ما مردم با آنها درگیر هستند٬ خواهد بود٬ مشروط براینکه این منابع بزرگ و گنج های زیرخاک با داشت روحیه و عقیدت محکم بر حفظ محیط زیست و منابع فرهنگی استخراج گردند و آنچه بدست آید به نفع مردم٬ با صداقت٬ ضمیر پاک و با دانش در قالب پلانهای معقول انکشافی که ضرورتها٬ خواستها و روشهای حیات فرهنگی مردم افغانستان را در نظر گیرد٬ بمصرف برسد.

بهر صورت٬هیچ کسی حق ندارد مراکز٬ آثار و گنجهای فرهنگی مردم افغانستان رادر عوض پول و آنچه از فروش مس٬ آهن٬ گاز وپطرول٬ لیتیوم و یا طلا بدست آید٬ بفروشد زیراکه هدف اصلی توسعه و یا بازسازی حیات اجتماعی و اقتصادی باید بهبود و بلند رفتن احوال امروز و فردای افغانها ازطریق حفظ تعادل ارزشهای ما٬ باشد.

باید گفت که بحران پولی و اقتصادی جهانی که نتایج آن طولانی است(بیکاری٬ بحران پولی٬ گرسنگی٬ افزایش فقردر تمامی کشورها٬ اعم ازصنعتی٬ در حال انکشاف و فقیر) که بصورت واضح در وطن ما نیزتاثیرات عمیق دارد٬ گویای فاصله وشکافی است که بین پیشنهادهای سیاسی رنگارنگ و اقدامات عملی وجود دارد. بنابران نامعقول پنداشته میشود که اگر فرهنگ٬ مزایای فرهنگی و سهمگیری مردم با داشت های فرهنگی وهمچنان شناخت نگهداشت محیط زیست٬ در برنامه های انکشافی و باز سازی کشورما٬ جایگاه شایستهء خود را اشغال نکند. باید واضح گفت که تا حال ابعاد فرهنگی ونقش فرهنگ درتوسعهءمتداوم در وطن ما٬ در حاشیه قرار دارد و یا اینکه در مراحل باز سازی افغانستان از ابعاد فرهنگی کمتر استفاده شده و یا گاهی بکار نرفته است.

مقامات تصمیم گیرو پلانگذاربرنامه های انکشافی باید قبول نمایند که آثار٬ منابع و گنج های فرهنگی در کشورما گنج های دایمی خواهند بودکه در یک مقطع زمان تمام نمیشوند مشروط برانکه ما اهمیت این گنجها و صورت استفادهء دایمی را از این منابع درک نمائیم.

تعداد زیاد کشورهای انکشاف یافته٬ در حال انکشاف و حتی کشورهای فقیر که دست درکاران در چنین کشورها هوشیار هستند٬ بلیونها دالر سالانه از راه بازدید ملیونها سیاح که بمنظور بازدید از مراکز و آثار فرهنگی شان باین کشورها سفرمینمایند٬ بدست می آورند و این نوع عایدات٬ بخش عمدهء عایدات خالص وطن شانرا٬ تشکیل میدهد. منابع و ذخایر چنین گنجهاچون آثار فرهنگی

۵. در مصر٬تایلند٬ چین٬ یونان٬هند٬ اسپانیه٬ ایتالیاو دیګر کشورها ٬با استفادهء چند سال چون ذخایر معادن٬ ازطرف کمپنی های خارجی٬ تمام نخواهند شد و هزار ها سال ادامه خواهند داشت.آثارو ذخایر بزرگ فرهنگی در کشورما کم نیستند.

من میدانم که افغانها٬ چه مرد و یا زن٬ خواهان توسعه و بازسازی کامل وطن شان هستند. افغانها میخواهند با سواد شوند٬ اطفال شان به مکتب بروند٬ وسایل بهبود صحی برای شان میسرگردد٬ وضع اقتصادی خانوادهء شان خوب شود٬ دانش امروزه را بیاموزند تا آمادهء حیات فردا شوند٬ اما باید گفت که افغانها بر حفظ شخصیت خود نیزتاءکید دارند چونکه انتخاب چنین شیوه ای به معنای گام نهادن درتاریخ با سر بلند و قلب امیدوار وآمادگی مقابله با مشکلاتی خواهد بود که به آسانی قابل رفع نیستند. کوتاه اینکه تا زمانیکه مسایل توسعه و بازسازی در کشورما از مسایل حفظ ارزشها و نگهداری گنج های فرهنگی مردم جدا باشد٬ ناسازگاریهای اجتماعی و اقتصادی وجود خواهند داشت.

از همین سبب٬ من از مقامات عالی دولت٬ با حرمت التجا می نمایم که گنج عظیم فرهنگی عینک را ازخطر تباهی نجات دهند تا ما با احساست وطنخواهی٬ سربلندی و قلب امیدوار برای ایندهء نیک و پرافتخارقدم بگذاریم و در مقابل تاریخ و فرزندان اینده شرمنده نباشیم٬ ورنه فرزندان این کشور و فرهنگ دوستان جهان برای ما دوعای بد خواهند فرستاد۰
پاریس٬ ۷ قوس ۱۳۸۹

دوکتور محمد ظاهر عزیزدر سال ۱۳۱۹شمسی در قریهء رامک ولایت شریف غزنی متولد شد. دوکتور عزیز از سالهای ۱۳۸۲الی۱۳۸۹شمسی سمت سفیر ونمایندهء دایمی افغانستان را در یونسکو و سازمان اسلامی٬ تعلیمی٬ علمی وفرهنگی (اسیسکو) بعهده داشت. او در سال ۲۰۰۳م عضویت شورای اجرائیهء یونسکو و همچنان عضویت شورای اجرائیهء اسیسکورا حاصل نمود. دوکتورعزیز در سال ۲۰۰۷م بحیث ریس گروه ۷۷وچین انتخاب شد۰اودر سال ۲۰۰۹م بحیث ریس کمیسیون روابط و همکاری بین المللی سی وپنجمین کنفرانس عمومی یونسکو انتخاب گردید.

قبل از وظیفهء او به حیث سفیر افغانستان در یونسکو واسیسکو٬او بصفت مدیر دفتر کمیسیونهای ملی یونسکو در بخش روابط بین المللی در مقر یونسکو از سال ۱۹۷۴الی ۱۹۹۸م وقبل از ان به حیث سکرترجنرال کمیسیون ملی یونسکوی افغانستان در وزارت معارف و پیش از ان به صفت استاد در موسسه و دانشکدۀ تعلیم وتربیهء دانشگاه کابل ایفای وظیفه نموده است.

به منظور پاداش از خدمات چندین سالهء دوکتور محمد ظاهر عزیزدر راه اعتلای فرهنگ اسلامی٬ ارتقای فرهنگ صلح و تقویت روابط افغانستان با موسسات یونسکو و اسیسکو٬ از طرف اسیسکو در سال ۲۰۰۸م مدال طلای اسیسکو واز طرف یونسکو در جریان ګنفرانس عمومی یونسکو در سال ۲۰۰۹م مدال طلای مولانا جلاالدین بلخی- رومی ودر سال ۲۰۱۰م مدال طلای ابن سینای بلخی٬ به او٬اعطا ګردید۰ علاوه بران٬به دوکتور محمد ظاهر عزیز مدال معارف اعطا ګردیده است۰

محمد ظاهر عزیز درجهء دوکتورا را در رشتهء روابط بین المللی و دیپلوماسی از مرکز مطالعات دیپلوماتیک و ستراتیجی پاریس در فرانسه حاصل نمود۰خ است ودرجهء تعلیمات ماستری را در رشتهء تعلیم و تربیه از دانشگاه کولمبیا ٬نیویارک در سال ۱۹۶۸م بدست اورد۰دوکتور عزیز درجهء تحصیلات لسانس را در رشتهء تاریخ و جغرافیه از دانشکدۀ ادبیات و علوم بشری دانشگاه کابل در سال ۱۹۶۳م بدست آورده است.

میراث فرهنگی عینک را از تباهی نجات دهید

۱. خواهران و برادران هموطن٬دراین نوشته من دربارهء حفظ میراثهای فرهنگی افغانستان که دست آورد های ف

Thumbnail

۱. خواهران و برادران هموطن٬دراین نوشته من دربارهء حفظ میراثهای فرهنگی افغانستان که دست آورد های فکری٬ هنری و زیبائی شناسی نیاکان ما هستند٬ با شما صحبت می نمایم و از شما تقاضا مینمایم که مشترکا در حفظ گنجینه های بزرگ وطن خود اقدامات عملی نمائیم. این میراثها در حال تباهی٬ ویرانی و دزدی قرار دارند. اگر حالت فعلی دوام نماید٬ در مدت کوتاهی چیزی از هویت فرهنگی مردم افغانستان باقی نخواهد ماند.

جنگ های چندین سال٬ تاریکی فرهنگی٬ عدم صداقت برای حفظ میراثهای فرهنگی٬ عدم توجه برای ارتقای فرهنگ و ارزشهای فرهنگی٬ عدم دانش بر مزایای فرهنگ بحیث منبع آفرینش٬ تحقیقات٬ آزادی٬ بیداری٬ دیموکراسی و فرصتهای نو آوری و همچنان ادامهء مظالم انسانی و طبیعی در تخریب٬ ویرانی٬ بیرحمی و دزدی میراث ها وآثار فرهنگی کشورما٬ نقش دارند.

میراث های فرهنگی پر افتخار نیکان ما که آئینهء هویت فرهنگی وملی مردم افغانستان محسوب میگردند٬ در صورت نبود انها٬ ما انچه از هویت فرهنگی و افغانی درخود داریم٬ بصورت حتمی در معرض خطر و ضرر بزرگ قرار میگیرند. ملت بی فرهنگ٬ ملت بی نام وبی نشانی است که در مسیر ارتقای شخصیت انسانی٬ سهم بزگ ندارد٬ فلهذا در حفظ شخصیت و هویت خود ناکام خواهد بود.

کشور ما تاریخ چندهزار ساله دارد که دراین مدت دستخوش خوبی های فرهنگی و یا ویرانها قرارگرفته است. در این کشور مخربین بزرگ چون چنگیز پاگذاشتند٬ کشتند٬ سوختاندند و چپاول نمودند. ضمنا در همین سرزمین شریف که مردمش صاحب ارزشهای معنوی وفرهنگی میباشند٬ تمدنهای بزرگ که در ارتقای شخصیت انسانی٬ غنامندی علمی و فرهنگی٬ انتقال غنای علمی و فکری٬ دینی و فرهنگی ازاینجا بدیگر سرزمین ها نقش بزرگ داشت٬ تولد شدند و یا بزرگتر گردیدند و اکثر بقایای این تمدنها که از نظر جهانیان پوشیده نیستند٬ بما بمیراث رسیده اند.

شکوفائی های تمدن های اوستائی٬ بودائی٬ یونان و باختری تا شکوفائی تمدن و هنر اسلامی در بلخ٬ آی خانم٬ قندهار٬ بامیان٬ کابل٬ ننگرهار٬ غزنی٬ غور٬ هرات وعینک که در دوره های مختلف تاریخ کشور ما بعنوان مراکز تمدن٬ فرهنگ٬ علوم و هنر به رشد عظیم علمی٬ سیاسی٬ فرهنگی و هنری ارتقا نمودند٬ اجزای اصیل هویت فرهنگی و ملی مردم وطن ما را تشکیل میدهند و ضمنا اسباب افتخارات مردم کشور گردیده اند.

۲.تفکر٬فلسفه٬وآیده های بسیار پیشرفته که در سرنوشت حیاتی و تکامل تاریخ وفرهنگ مردمان همسایه های دور و نزدیک افغانستان نیز تاثیرات عظیمی داشته اند٬ در کشور ما  بمرحلهء تکامل رسیده و باین صورت در ارتقای شخصیت علمی٬ هنری٬ زبانی٬ ادبی٬ فلسفی و بالاخره بزرگی وتوانائی شخصیت انسانی مردمان این سرزمین و سرزمین های دیگر نقش بس مهم و صاحبقدر داشته اند.

همهء این غنایم عظیم غیرمحسوس و محسوس فرهنگی که نیاکان ما بمیراث مانده اند و امروز اجزای شایستهء هویت مردم افغانستان را تشکیل میدهند٬ در حقیقت غناها و گنجینه های اصلی و دایمی مردم افغانستان می باشند مشروط براینکه ما اهمیت و بزگواری انها را درک کنیم وبحیث نوامیس ملی کشور در محافظت انها بکوشیم. در حقیقت همین میراث های فرهنگی هستند که در بزرگواری٬ همبستگی اجتماعی٬ اساسات دیموکراسی واقعی نقش بزرگ دارند و در صورت حفظ و استفادهء معقول و بافضیلت از این غنایم٬ سرچشمهء رشد متداوم اجتماعی و اقتصادی مردم افغانستان را میسر میسازند.

تخریب کامل بت های بامیان٬ چور٬ چپاول و تخریب آثار منقول فرهنگی موزیم های افغانستان خاصتا موزیم کابل که آیینهء فرهنگ وهنر مردم افغانستان بودند٬ صدمهء بزرگ در پیکر فرهنگی کشور وارد نمود واین وحشی گریها مورد انتقاد ونفرت موسسات بین المللی چون یونسکو و فرهنگ دوستان جهان قرارگرفت.

با تاسف باید گفت که افغانها درس بزرگی از تخریب آثار گرانبهای مذکور نگرفته اند. حالت فعلی ناگوار٬ تشویش برانگیز و در بعضی حالات و مراکز فرهنگی کشورما٬ تاءسف آوراست.

برای حفظ٬ ترمیم و نگهداری آثار فرهنگی در بلخ توجه صورت نمیگیرد. منابع تاریخی آی خانم به سرحدی مورد تهاجم٬ دزدی و تخریب قرارگرفته که گوئی در آنجا بمباران هوائی صورت گرفته باشد.هیچ اثری ازاین مرکز تمدن یونان وباختری باقی نمانده است.

آثار تاریخی یکی از مراکزپرافتخاردور تمدن اسلامی وطن ما در هرات در معرض تخریب٬ تعرض و نابودی دایمی قرار دارد. شایسته بود اگرآثار تاریخی هرات که یکی از نمونه های صاحبقدر تمدن و هنر اسلامی کشور است٬ در لست میراث فرهنگی جهانی شامل میشد٬ اما افسوس که ما در طول هشت سال گذشته٬ بنابر نفوذ زورمندان٬ سرک منحوسی راکه مانع اصلی این افتخار است و بدون شناخت اهمیت نگهداشت آثار تمدن اسلامی هرات در بین محل تاریخی و در پهلوی منار ها تعمیر گردیده٬ تخریب نتوانیستیم. من به هموطنان میگویم که اگر حالت فعلی در هرات ادامه یابد در مدت کوتاهی اثری از تمدن بزرگ هرات٬ باقی نخواهد ماند.

آثار گرانبها وپر افتخارغزنی حتی قبور بزرگان غزنی در حال تخریب٬ ویرانی و تباهی کامل قرار دارند. غزنی٬ این مرکز پر افتخار تمدن٬ فرهنگ٬ هنر٬ علوم٬ فلسفه و دیانت که شخصیت علمی٬ مقام و بزرگی فرهنگی آن خاصتا نقش آن در ارتقا و تعالی فرهنگ وهنراسلامی از طرف جهان اسلام شناخته شد و در سال ۲۰۰۷م بحیث پایتخت تمدن کشور های اسلامی برای سال۲۰۱۳م انتخاب گردید٬ در معرض تباهی دایمی قرار دارد.من در این زمینه و افتخاریکه با انتخاب غزنی به

۳.بحیث پایتخت تمدن کشور های اسلامی نصیب دولت ومردم افغانستان گردید٬ بار بار خواهم نوشت. با تاسف و تاثر عمیق اظهار میدارم که ما اهمیت اعطای این بزرگواری و  افتخار را به مردم افغانستان٬ درک نکردیم و اقدامات صاحبقدرکه شایستهء غزنی و مقام فرهنگی این گنجینهءفرهنگ وهنر اسلامی باشد٬ برای تجلیل از این افتخار٬ تا حال انجام نداده ایم.

آثار فرهنگی بودائی خاصتا ستوپه ها در نزدیک جلال اباد بعد از بمباران هوائی از طرف اشغال گران روسی در طی دههء هشتاد میلادی٬ مورد تعرض و چپاول دزدان و قاچاقبران قرارگرفت.

در حال حاضر گنجینهء دیگر بودائی کشور ما که دوهزارسال قدامت تاریخی دارد و اخیرا از طرف باستان شناسان افغان وفرانسوی در جایکه ذخایر معدن بزرگ مس عینک وجود دارد٬ کشف گردیده است٬در معرض خطر قراردارد.

تپه های عینک دو گنج وابسته به مردم افغانستان را در سینهء خود جاه داده است که یکی مقام و ارزش تاریخی و فرهنگی داردو دیگری اهمیت مالی. منابع عظیم آثارفرهنگی بودائی عینک که گوشهء از تاریخ ما را معرفی و نمایندگی مینماید٬ اگربا احتیاط وتدبیرعلمی حفریات و حفظ نگردد٬ وقت کافی ومنابع مالی بدسترس باستانشناسان قرار نگیرد٬ این گنج فرهنگ افغانستان مانند آثار بزرگ فرهنگی بودائی در بامیان (بت های منحصر به فرد) و در موزیم کابل٬ بطور دایم و ابدی نابود خواهند شد.

گنج دیگری٬ منابع بزرگ معدن مس عینک است که استخراج آن با کمپنی چینائی خیلی پولدار بنام ( میتل لورجیکل گروپ کورپ) قرارداد گردیده است. مشکل اصلی دراینجاست که گنج فرهنگی صاحبقدرعینک با قدامت تاریخی ۲۰۰۰سال در تپه ها و خاک هائی قرار دارد که یکی از بزرگترین معدن مس جهان نیز در آنجا کشف شده است.

اګر دولت افغانستان از طریق مذاکره و استفاده از دپلوماسی معقول و هوشیارانه با مقامات دولتی چین٬ اهمیت حفظ آثار فرهنگی عینک را در مذاکرهء جدی قراردهد وازحکومت چین وقت کافی٬ منابع پولی ومتخصصین باستان شناس٬ تقاضا نماید٬ من مطمین هستم که حکومت چین بمنظورحفظ وقار و شخصیت خود در مقابل جهانیان و موسسات بین المللی٬ چنین تقاضا را می پذیرد. همه خوب میدانیم که هیچ کمپنی چینائی بدون پشتیبانی و موافقت حکومت چین٬ چنین قرارداد های بزرگی راعقد نمی نماید.

و اگروقت کافی٬ حد اقل ده سال و بودجهء لازم به دسترس باستانشناسان قرارنگیرد٬ این آثار فرهنگی مانند بت های بامیان و آثار موزیم های کشورما برای ابد نابود خواهند شد و ما یکباردیگر مورد انتقاد ونفرت جوامعَ فرهنگی جهانی قرار میگیریم.

۴. نه دولت افغانستان و نه کمپنی چینائی حق ندارند٬ گنجینهء بزرگ مردم افغانستان را درعینک٬ به بهانهء استخراج زودترمس عینک و استفادهء مالی٬ از مردم افغانستان بگیرند.

من ازمقامات وزارتهای معدن و اطلاعات وفرهنگ می پرسم که درموقع اخذ قرارداد باکمپنی چینائی٬ بمنظوراستخراج مس عینک٬ آیا در مورد حفظ آثار بودائی که بخشی از تاریخ و گنج فرهنگی کشورماست٬ گاهی فکر کرده اند؟ آیا در موقع امضای قرارداد تفاهم و هماهنگی بین هردو وزارت موجودبوده؟ آیا شرطی درمتن قرارداد به منظور حفظ آثارفرهنگی عینک وحفظ محیط زیست قید و ذکر گردیده است؟ و اگر درمتن قرارداد مذکور چنین قید و شرطی وجود نداشته باشد٬مقامات وزارتهای معدن و وزارت اطلاعات و فرهنگ ٬ گناه بزرگی را مرتکب گردیده اند.

استفاده از منابع معدن افغانستان که خیلی غنی است٬ یکی از راه های نجات کشور از وضع فعلی بیسوادی٬ مریضی های گوناگون٬ گرسنگی٬ نا امنی و صدها مشکلات دیگریکه در وطن ما مردم با آنها درگیر هستند٬ خواهد بود٬ مشروط براینکه این منابع بزرگ و گنج های زیرخاک با داشت روحیه و عقیدت محکم بر حفظ محیط زیست و منابع فرهنگی استخراج گردند و آنچه بدست آید به نفع مردم٬ با صداقت٬ ضمیر پاک و با دانش در قالب پلانهای معقول انکشافی که ضرورتها٬ خواستها و روشهای حیات فرهنگی مردم افغانستان را در نظر گیرد٬ بمصرف برسد.

بهر صورت٬هیچ کسی حق ندارد مراکز٬ آثار و گنجهای فرهنگی مردم افغانستان رادر عوض پول و آنچه از فروش مس٬ آهن٬ گاز وپطرول٬ لیتیوم و یا طلا بدست آید٬ بفروشد زیراکه هدف اصلی توسعه و یا بازسازی حیات اجتماعی و اقتصادی باید بهبود و بلند رفتن احوال امروز و فردای افغانها ازطریق حفظ تعادل ارزشهای ما٬ باشد.

باید گفت که بحران پولی و اقتصادی جهانی که نتایج آن طولانی است(بیکاری٬ بحران پولی٬ گرسنگی٬ افزایش فقردر تمامی کشورها٬ اعم ازصنعتی٬ در حال انکشاف و فقیر) که بصورت واضح در وطن ما نیزتاثیرات عمیق دارد٬ گویای فاصله وشکافی است که بین پیشنهادهای سیاسی رنگارنگ و اقدامات عملی وجود دارد. بنابران نامعقول پنداشته میشود که اگر فرهنگ٬ مزایای فرهنگی و سهمگیری مردم با داشت های فرهنگی وهمچنان شناخت نگهداشت محیط زیست٬ در برنامه های انکشافی و باز سازی کشورما٬ جایگاه شایستهء خود را اشغال نکند. باید واضح گفت که تا حال ابعاد فرهنگی ونقش فرهنگ درتوسعهءمتداوم در وطن ما٬ در حاشیه قرار دارد و یا اینکه در مراحل باز سازی افغانستان از ابعاد فرهنگی کمتر استفاده شده و یا گاهی بکار نرفته است.

مقامات تصمیم گیرو پلانگذاربرنامه های انکشافی باید قبول نمایند که آثار٬ منابع و گنج های فرهنگی در کشورما گنج های دایمی خواهند بودکه در یک مقطع زمان تمام نمیشوند مشروط برانکه ما اهمیت این گنجها و صورت استفادهء دایمی را از این منابع درک نمائیم.

تعداد زیاد کشورهای انکشاف یافته٬ در حال انکشاف و حتی کشورهای فقیر که دست درکاران در چنین کشورها هوشیار هستند٬ بلیونها دالر سالانه از راه بازدید ملیونها سیاح که بمنظور بازدید از مراکز و آثار فرهنگی شان باین کشورها سفرمینمایند٬ بدست می آورند و این نوع عایدات٬ بخش عمدهء عایدات خالص وطن شانرا٬ تشکیل میدهد. منابع و ذخایر چنین گنجهاچون آثار فرهنگی

۵. در مصر٬تایلند٬ چین٬ یونان٬هند٬ اسپانیه٬ ایتالیاو دیګر کشورها ٬با استفادهء چند سال چون ذخایر معادن٬ ازطرف کمپنی های خارجی٬ تمام نخواهند شد و هزار ها سال ادامه خواهند داشت.آثارو ذخایر بزرگ فرهنگی در کشورما کم نیستند.

من میدانم که افغانها٬ چه مرد و یا زن٬ خواهان توسعه و بازسازی کامل وطن شان هستند. افغانها میخواهند با سواد شوند٬ اطفال شان به مکتب بروند٬ وسایل بهبود صحی برای شان میسرگردد٬ وضع اقتصادی خانوادهء شان خوب شود٬ دانش امروزه را بیاموزند تا آمادهء حیات فردا شوند٬ اما باید گفت که افغانها بر حفظ شخصیت خود نیزتاءکید دارند چونکه انتخاب چنین شیوه ای به معنای گام نهادن درتاریخ با سر بلند و قلب امیدوار وآمادگی مقابله با مشکلاتی خواهد بود که به آسانی قابل رفع نیستند. کوتاه اینکه تا زمانیکه مسایل توسعه و بازسازی در کشورما از مسایل حفظ ارزشها و نگهداری گنج های فرهنگی مردم جدا باشد٬ ناسازگاریهای اجتماعی و اقتصادی وجود خواهند داشت.

از همین سبب٬ من از مقامات عالی دولت٬ با حرمت التجا می نمایم که گنج عظیم فرهنگی عینک را ازخطر تباهی نجات دهند تا ما با احساست وطنخواهی٬ سربلندی و قلب امیدوار برای ایندهء نیک و پرافتخارقدم بگذاریم و در مقابل تاریخ و فرزندان اینده شرمنده نباشیم٬ ورنه فرزندان این کشور و فرهنگ دوستان جهان برای ما دوعای بد خواهند فرستاد۰
پاریس٬ ۷ قوس ۱۳۸۹

دوکتور محمد ظاهر عزیزدر سال ۱۳۱۹شمسی در قریهء رامک ولایت شریف غزنی متولد شد. دوکتور عزیز از سالهای ۱۳۸۲الی۱۳۸۹شمسی سمت سفیر ونمایندهء دایمی افغانستان را در یونسکو و سازمان اسلامی٬ تعلیمی٬ علمی وفرهنگی (اسیسکو) بعهده داشت. او در سال ۲۰۰۳م عضویت شورای اجرائیهء یونسکو و همچنان عضویت شورای اجرائیهء اسیسکورا حاصل نمود. دوکتورعزیز در سال ۲۰۰۷م بحیث ریس گروه ۷۷وچین انتخاب شد۰اودر سال ۲۰۰۹م بحیث ریس کمیسیون روابط و همکاری بین المللی سی وپنجمین کنفرانس عمومی یونسکو انتخاب گردید.

قبل از وظیفهء او به حیث سفیر افغانستان در یونسکو واسیسکو٬او بصفت مدیر دفتر کمیسیونهای ملی یونسکو در بخش روابط بین المللی در مقر یونسکو از سال ۱۹۷۴الی ۱۹۹۸م وقبل از ان به حیث سکرترجنرال کمیسیون ملی یونسکوی افغانستان در وزارت معارف و پیش از ان به صفت استاد در موسسه و دانشکدۀ تعلیم وتربیهء دانشگاه کابل ایفای وظیفه نموده است.

به منظور پاداش از خدمات چندین سالهء دوکتور محمد ظاهر عزیزدر راه اعتلای فرهنگ اسلامی٬ ارتقای فرهنگ صلح و تقویت روابط افغانستان با موسسات یونسکو و اسیسکو٬ از طرف اسیسکو در سال ۲۰۰۸م مدال طلای اسیسکو واز طرف یونسکو در جریان ګنفرانس عمومی یونسکو در سال ۲۰۰۹م مدال طلای مولانا جلاالدین بلخی- رومی ودر سال ۲۰۱۰م مدال طلای ابن سینای بلخی٬ به او٬اعطا ګردید۰ علاوه بران٬به دوکتور محمد ظاهر عزیز مدال معارف اعطا ګردیده است۰

محمد ظاهر عزیز درجهء دوکتورا را در رشتهء روابط بین المللی و دیپلوماسی از مرکز مطالعات دیپلوماتیک و ستراتیجی پاریس در فرانسه حاصل نمود۰خ است ودرجهء تعلیمات ماستری را در رشتهء تعلیم و تربیه از دانشگاه کولمبیا ٬نیویارک در سال ۱۹۶۸م بدست اورد۰دوکتور عزیز درجهء تحصیلات لسانس را در رشتهء تاریخ و جغرافیه از دانشکدۀ ادبیات و علوم بشری دانشگاه کابل در سال ۱۹۶۳م بدست آورده است.

هم‌رسانی کنید

دیدگاه تان در این باره