Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
Thumbnail

کشته شدن فرخنده: یک فاجعهٔ ملی

فرخنده ملک‌زاده پنجشنبهٔ گذشته (نزده‌هم مارچ) در مرکز شهر کابل و در چند کیلومتری ارگ ریاست جمهوری و پولیس ناحیه به حالت فجیعی به قتل رسید.

کمابیش هزار مرد خشمگین فرخندهٔ ۲۷ ساله را به اتهام سوختاندن قرآن لت و کوب کرده و مورد شکنجه قرار دادند و بدن بی جانش را به آتش زدند. حمله به فرخنده از ابتدا تا انتها توسط تیلفون‌های همراه ثبت شد و در کمتر از یک ساعت پس از حادثه، در سراسر شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد.

واکنش ها

ساعتى چند پس از حمله بر فرخنده، شبکه‌های اجتماعی شاهد واکنش‌های ناهمگون شدند. شمار از مردم با تندی حمله را تقبیح کرده و نارضایتی و ناراحتی خود را بیان کردند. آن‌ها نمی‌توانستند باور کنند که این بار حمله‌کننده گان طالبان یا داعشی‌ها نه، بلکه بیشترینه مرد‌ان جوان شهری بودند. در ضمن، شماری دیگر، به شمول بعضی افراد بلند‌پایه و سرشناس دولتی، از حمله پشتیبانی کرده و آن را «دفاع از مقدسات سرزمین و دین» خواندند.

پس از این که فهمیده شد فرخنده قرآن را نسوختانده و خود زنی وابسته به احکام دینی بوده، واکنش‌ها تغییر کردند. خیلی‌هایی که نخست از حمله پشتیبانی کرده بودند، پس از انتقادهاى شديد و هم باخبر شدن از جزييات، حمله به فرخنده را «غیرانسانی» نامیدند.

همچو واکنش‌ها خیلی خطرناک اند چون عوض نادرست پنداشتن بی چون و چرای «محکمهٔ صحرایی،» مسآله را وابسته به جزییات قضیه (مثلن این که فرخنده قرآن را سوختانده بود یا نه و یا این که او باحجاب بود یا نه) می‌سازند.

مسؤولیت

آیا مسؤولیت آن‌چه با فرخنده شد تنها بالای کسانی است که او را لت و کوب کردند؟ اگر نه، چه کسان دیگری مقصر اند و تا چه حد؟ ملایی که به فرخنده تهمت بست؟ مردمی که کف زدند و عکس گرفتند و با لبخند و هیجان تماشا کردند؟ پولیس؟ نقش افراد سرشناسی که از حمله پشتیبانی کردند—و اندیشه‌های دیگران را تحت تآثیر قرار دادند— چیست؟

و کودکان چی؟ کودکانی که لبخند بر لب به سوی بدن به آتش‌کشانیده شدهٔ فرخنده می نگریستند؟ چه کسی مسؤول جنایات و خشونت‌هایی است که آنان وقتی بزرگ شوند انجام خواهند داد؟

پولیس تا کنون ۱۹ تن از جنایت‌کاران اصلی را زندانی کرده است. ولی قسمی که همه می‌دانیم، شمار کسانی که مقصر اند خیلی بیشتر از آن است. حالا پولیس و ارگان‌های حقوقی کشور با چالش بزرگی روبرو اند: بازداشت و به دادگاه کشانیدن همه کسانی که در قتل فرخنده دست داشته اند.

جنیست و زن‌ستیزی

اگر به جای فرخنده یک مرد هم متهم به سوختاندن قرآن می‌شد، با واکنش‌های جدی روبرو می‌شد. ولی یک مرد به هیچ‌وجهی به سرنوشت فرخنده دچار نمی‌شد.
نباید از یاد برد که جنیست و زن‌ستیزی عوامل کلیدی در شیوهٔ برخورد با فرخنده بودند. توجه جدی و فوری مردان به ملایی (!) که بالای فرخنده تهمت بست و نادیده گرفتن حرف‌های فرخنده، نمایانگر پویایی مردسالاری در جامعهٔ افغانی است. مردانی که به فرخنده حمله کردند، با خنده و هیجان، عقده‌های دیرینه و خشم‌های فروخوردهٔ خود را با چنگ زدن به بدن او نمایان کردند.

به ساده‌گی می‌توان گفت که حمله به فرخنده در اصل نمونه‌یی است از خشونت علیه زنان، خشونتی که ترس‌ها و نگرانی‌های زنان را بیشتر از پیش ساخته و باعث شعار‌های «ما همه فرخنده ایم» و «ما برای زنان امنیت می‌خواهیم» شده است.

تظاهرات

جامعه‌ٔ مدنی به روز سه شنبه (بیست و چهارم مارچ) تظاهرات گسترده‌یی را در مقابل دادگاه عالی کابل راه‌اندازی کرد. با‌وجود باران تند و وضعیت جوی نامناسب، كمابيش ۲۰۰۰ تن برای دادخواهی برای فرخنده جمع شدند و نشان دادند که وحشت پنجشنبهٔ گذشته نماینده‌ٔ اندیشه‌های کابلی‌ها نیست.

ولى بايسته است در مورد چند موضوعی که ناراحتی شماری از زنان را در پی داشتند، نوشت و تآمل کرد. نخست، شماری از مردان کوشش کردند زنان را عقب بزنند، تا خود مقابل رسانه ها بایستند. یکی از آنان با هیجان و شادی زیادی «عدالت، عدالت» چیغ می‌زد— گویی آهنگ مورد علاقهٔ خود را از ته دل می خواند— و می‌کوشید توجه رسانه‌ها را جلب کند. از سوی دیگر، رسانه‌ها هر چند لحظه بعد کسانی که شعار به دست داشتند را ایستاد می‌کردند تا از زاویه‌های متفاوت عکس بگیرند. در این میان، خیلی‌ها هم مشغول «سلفی» گرفتن و تویت کردن بودند و اصلن حضور ذهنی در تظاهرات نداشتند.

هدف تظاهرات عزاداری جمعی و دادخواهی برای فرخنده بود؛ ولی متآسفانه در چندین مورد، اصل مسأله از یاد رفت و تظاهرات به نمایشنامه‌یی از قبل طرح‌ریزی شده شباهت یافت. همچو رفتارها جامعهٔ مدنی و کار‌های تآثیرگذار آن را نام بد کرده و باعث بی‌علاقه‌گی مردم و سؤاستفادهٔ گروه‌های بنیادگرا از وضعیت می شوند.

راهکار‌ها برای آینده

ارگان‌های دولتی وغیر‌دولتی باید به صحت‌روانی، اصلاحات در مکاتب و برنامه‌های آموزشی، آگاهی‌رسانی‌های گستردهٔ اجتماعی در همه مناطق کشور، تلاش برای از بین بردن بیکاری، اصلاحات در قوانین و مقابله با فساد در ارگان‌های حقوقی، توجه جدی و سیتماتیک کنند.

برعلاوه، بایسته است ما، افغانستان، ستمی که بر حق فرخنده روا شد را یک «فاجعهٔ ملی» بنامیم؛ باید فرخنده را همیشه به یاد داشته باشیم تا شهر ما، کشور ما، دیگر هرگز شاهد همچو اتفاقی نباشد.

کشته شدن فرخنده: یک فاجعهٔ ملی

فرخنده ملک‌زاده پنجشنبهٔ گذشته (نزده‌هم مارچ) در مرکز شهر کابل و در چند کیلومتری ارگ ریاست جمهوری

Thumbnail

فرخنده ملک‌زاده پنجشنبهٔ گذشته (نزده‌هم مارچ) در مرکز شهر کابل و در چند کیلومتری ارگ ریاست جمهوری و پولیس ناحیه به حالت فجیعی به قتل رسید.

کمابیش هزار مرد خشمگین فرخندهٔ ۲۷ ساله را به اتهام سوختاندن قرآن لت و کوب کرده و مورد شکنجه قرار دادند و بدن بی جانش را به آتش زدند. حمله به فرخنده از ابتدا تا انتها توسط تیلفون‌های همراه ثبت شد و در کمتر از یک ساعت پس از حادثه، در سراسر شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد.

واکنش ها

ساعتى چند پس از حمله بر فرخنده، شبکه‌های اجتماعی شاهد واکنش‌های ناهمگون شدند. شمار از مردم با تندی حمله را تقبیح کرده و نارضایتی و ناراحتی خود را بیان کردند. آن‌ها نمی‌توانستند باور کنند که این بار حمله‌کننده گان طالبان یا داعشی‌ها نه، بلکه بیشترینه مرد‌ان جوان شهری بودند. در ضمن، شماری دیگر، به شمول بعضی افراد بلند‌پایه و سرشناس دولتی، از حمله پشتیبانی کرده و آن را «دفاع از مقدسات سرزمین و دین» خواندند.

پس از این که فهمیده شد فرخنده قرآن را نسوختانده و خود زنی وابسته به احکام دینی بوده، واکنش‌ها تغییر کردند. خیلی‌هایی که نخست از حمله پشتیبانی کرده بودند، پس از انتقادهاى شديد و هم باخبر شدن از جزييات، حمله به فرخنده را «غیرانسانی» نامیدند.

همچو واکنش‌ها خیلی خطرناک اند چون عوض نادرست پنداشتن بی چون و چرای «محکمهٔ صحرایی،» مسآله را وابسته به جزییات قضیه (مثلن این که فرخنده قرآن را سوختانده بود یا نه و یا این که او باحجاب بود یا نه) می‌سازند.

مسؤولیت

آیا مسؤولیت آن‌چه با فرخنده شد تنها بالای کسانی است که او را لت و کوب کردند؟ اگر نه، چه کسان دیگری مقصر اند و تا چه حد؟ ملایی که به فرخنده تهمت بست؟ مردمی که کف زدند و عکس گرفتند و با لبخند و هیجان تماشا کردند؟ پولیس؟ نقش افراد سرشناسی که از حمله پشتیبانی کردند—و اندیشه‌های دیگران را تحت تآثیر قرار دادند— چیست؟

و کودکان چی؟ کودکانی که لبخند بر لب به سوی بدن به آتش‌کشانیده شدهٔ فرخنده می نگریستند؟ چه کسی مسؤول جنایات و خشونت‌هایی است که آنان وقتی بزرگ شوند انجام خواهند داد؟

پولیس تا کنون ۱۹ تن از جنایت‌کاران اصلی را زندانی کرده است. ولی قسمی که همه می‌دانیم، شمار کسانی که مقصر اند خیلی بیشتر از آن است. حالا پولیس و ارگان‌های حقوقی کشور با چالش بزرگی روبرو اند: بازداشت و به دادگاه کشانیدن همه کسانی که در قتل فرخنده دست داشته اند.

جنیست و زن‌ستیزی

اگر به جای فرخنده یک مرد هم متهم به سوختاندن قرآن می‌شد، با واکنش‌های جدی روبرو می‌شد. ولی یک مرد به هیچ‌وجهی به سرنوشت فرخنده دچار نمی‌شد.
نباید از یاد برد که جنیست و زن‌ستیزی عوامل کلیدی در شیوهٔ برخورد با فرخنده بودند. توجه جدی و فوری مردان به ملایی (!) که بالای فرخنده تهمت بست و نادیده گرفتن حرف‌های فرخنده، نمایانگر پویایی مردسالاری در جامعهٔ افغانی است. مردانی که به فرخنده حمله کردند، با خنده و هیجان، عقده‌های دیرینه و خشم‌های فروخوردهٔ خود را با چنگ زدن به بدن او نمایان کردند.

به ساده‌گی می‌توان گفت که حمله به فرخنده در اصل نمونه‌یی است از خشونت علیه زنان، خشونتی که ترس‌ها و نگرانی‌های زنان را بیشتر از پیش ساخته و باعث شعار‌های «ما همه فرخنده ایم» و «ما برای زنان امنیت می‌خواهیم» شده است.

تظاهرات

جامعه‌ٔ مدنی به روز سه شنبه (بیست و چهارم مارچ) تظاهرات گسترده‌یی را در مقابل دادگاه عالی کابل راه‌اندازی کرد. با‌وجود باران تند و وضعیت جوی نامناسب، كمابيش ۲۰۰۰ تن برای دادخواهی برای فرخنده جمع شدند و نشان دادند که وحشت پنجشنبهٔ گذشته نماینده‌ٔ اندیشه‌های کابلی‌ها نیست.

ولى بايسته است در مورد چند موضوعی که ناراحتی شماری از زنان را در پی داشتند، نوشت و تآمل کرد. نخست، شماری از مردان کوشش کردند زنان را عقب بزنند، تا خود مقابل رسانه ها بایستند. یکی از آنان با هیجان و شادی زیادی «عدالت، عدالت» چیغ می‌زد— گویی آهنگ مورد علاقهٔ خود را از ته دل می خواند— و می‌کوشید توجه رسانه‌ها را جلب کند. از سوی دیگر، رسانه‌ها هر چند لحظه بعد کسانی که شعار به دست داشتند را ایستاد می‌کردند تا از زاویه‌های متفاوت عکس بگیرند. در این میان، خیلی‌ها هم مشغول «سلفی» گرفتن و تویت کردن بودند و اصلن حضور ذهنی در تظاهرات نداشتند.

هدف تظاهرات عزاداری جمعی و دادخواهی برای فرخنده بود؛ ولی متآسفانه در چندین مورد، اصل مسأله از یاد رفت و تظاهرات به نمایشنامه‌یی از قبل طرح‌ریزی شده شباهت یافت. همچو رفتارها جامعهٔ مدنی و کار‌های تآثیرگذار آن را نام بد کرده و باعث بی‌علاقه‌گی مردم و سؤاستفادهٔ گروه‌های بنیادگرا از وضعیت می شوند.

راهکار‌ها برای آینده

ارگان‌های دولتی وغیر‌دولتی باید به صحت‌روانی، اصلاحات در مکاتب و برنامه‌های آموزشی، آگاهی‌رسانی‌های گستردهٔ اجتماعی در همه مناطق کشور، تلاش برای از بین بردن بیکاری، اصلاحات در قوانین و مقابله با فساد در ارگان‌های حقوقی، توجه جدی و سیتماتیک کنند.

برعلاوه، بایسته است ما، افغانستان، ستمی که بر حق فرخنده روا شد را یک «فاجعهٔ ملی» بنامیم؛ باید فرخنده را همیشه به یاد داشته باشیم تا شهر ما، کشور ما، دیگر هرگز شاهد همچو اتفاقی نباشد.

هم‌رسانی کنید

دیدگاه تان در این باره