شهرهای چین با سرعت شگفتانگیزی در حال رشد هستند. کلان شهرها با نماهای درخشان برای افراد فوق ثروتمند خودنمایی میکنند. اما در پشت صحنه این تصاویر خیره کننده، هرج و مرج وحشتناکی وجود دارد.
مردم چین از مناطق روستایی به شهرها نقل مکان میکنند و این روند با گذشت هر سال در حال سرعت گرفتن است. این وضعیت تبعات محیط زیستی فراوانی را به همراه داشته است. تبعاتی که معمولا گردشگران نمیبینند. در واقع، آنسوی آسمانخراشهای براق، خیابان ها باریک و پر سر و صدا و کثیف موقعیت دارند.
مناطق روستایی که با گسترش افقی و عمودی شهر با خیابانهای بزرگ و شیک احاطه شدهاند به تدریج به مارکیتهای شیک مبدل میشوند. اما بهای این رشد چشمگیر شهری را مردم فقیر چین میپردازند. مالکان خانهها سلب مالکیت و مجبور به تسلیم شدن در برابر رونق ساخت و ساز میشوند. کسانی که خانههای خود را از دست میدهند و پشت سر گذاشته میشوند، هیچ راه حل قانونی برای نجات از بی سرپناهی ندارند. آنها ناامید و در به در میشوند.
بر اساس یک تحقیق، در سال ۱۹۸۰، ۲۰ درصد از جمعیت چین در شهرها زندگی میکردند. امروزه این رقم به ۶۰ درصد با جمعیت ۸۰۰ میلیون نفری شهرنشین رسیده است. هیچ کشوری در جهان به اندازه چین شهرهای بزرگ با بیش از یک میلیون نفر جمعیت ندارد. چین بیش از ۱۰۰ شهر با بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد.
علت رجوع مردم هم از روستاها به شهرهای کلان چین این است که همه به دنبال کارهای با درآمد مناسب اند و شهرهای کلان مثل پکن و شانگهای و... مکان های هستند که به باور مردم روستایی پول های کلان در آن به دست میآید.
زندگی و کار در شهرهای بزرگ و خیره کننده بخشی از رویای مردم چین است. اما بسیاری از ساکنان روستایی سابق که به دنبال کار هستند، نمیتوانند این رویای خود را محقق کنند. میلیونها نفر از آنها به عنوان کارگران مهاجر دائما در حال حرکت هستند.
این وضعیت را خیلی از ناظران وضعیت چین غمانگیز میخوانند زیرا تعداد مردمی که دنبال کار سرگردان اند کم هم نیست، بلکه چند صد میلیون نفر است. برخی تعداد این جستجوگران کار را ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون نفر، تخمین میزنند. این مردم در محلات روستایی فقط میتوانند در مزرعه کار کنند، و حتی این کار دیگر چندان آسان نیست، زیرا آنقدر زمین آلوده است که کاملاً نابارور شده است.
مهاجرت روستایی منجر به افزایش فوقالعادهی کرایه خانههای رهایشی در شهرها شده است. در سال ۲۰۱۷، یک آپارتمان در پکن حدود ۶۲۰ یورو کرایه میشد ، در حالی که متوسط معاش یک مامور عالیرتبه در پکن حدود ۱۴۰۰ یورو بود- یعنی چیزی معادل دو برابر کرایه خانه. یک کارگر مهاجر در سال ۲۰۱۷ حدود ۴۵۵ یورو در ماه درآمد داشته است. با این حساب داشتن یک آپارتمان شهری برای چنین کارگری دور از تصور و رویایی بوده است.
این مردم توان خرید این آپارتمانهای جدید را ندارند و نه هم میتوانند کرایه بدهند. افرادی که مایل اند یک آپارتمان شهری بخوند باید یک شغل مناسب، یک مجوز کار مناسب و غیره داشته باشند تا حتی بتوانید ملک بخرند. پس مردمی روستایی طبیعی بود که مجبور میشدند به دنبال خانههای بگردند که آنها را بپذیرد. از این رو آنان به محلاتی که دهکده های شهری خوانده میشوند رجوع کردند.
کارگران مهاجر معمولاً در آن خانههای نسبتاً فقیرانه و قدیمی زندگی میکنند که از گذشته در برخی مکانهای شهری خیرهکننده باقی مانده و قرار است برای ساختن ساختمانهای جدید تخریب شوند. در چین مردم آنها را دهکده های شهری مینامند. روستاهای واقعی سابق که توسط مزارع احاطه شده بودند، امروز توسط شهر احاطه شده اند. بدون زرق و برق، بدون نمای شیشه ای - اما مقرون به صرفه است.
در چنین محلاتی یک کارگر روستایی میتواند یک اتاق، یا چیزی بیشتر از آن پیدا کند و ماهیانه ۲۰۰، ۳۰۰ یا ۵۰۰ رنمینبی ( ۴۰ یا ۵۰ یورو) پیدا کند.
دهکدههای شهری در تمام شهرهای چین به چشم میخورند در برخی از شهرها صدها و در بعضی دیگر دهها دهکده شهری وجود دارد. این رخ تاریک کلانشهرهای چین و وضعیت اسفبار ساکنان آن و مشکلات بسیاری که با آن دست و گریبان هستند کمتر رسانهیی میشود.
برای دههها، دولت چین که این گونه دهکده های شهری را بدنما و مانع پیشرفت و مدرنسازی میشمارد تلاش کرده تا بر مشکلات ناشی از این پدیده غلبه کند. شرکت های ساختمانی همیشه یکی پی دیگری این گونه دهکده های شهری را از میان بر میدارد. اکثریت ساکنان فقیر این دهکده های شهری بدون هرگونه مقاومت تسلیم و بی خانمان میشوند. اما برخی از ساکنان به سختی مقاومت میکنند.
شهرداری های چین می گویند اهالی دهکده های شهری باید داوطلبانه خانه های خود را تخلیه کنند و در مقابل سرمایه گذاران قرار نگیرند و مانع خلق نکنند. اما کسانی که هنوز از خروج خودداری می کنند، تحت فشار شدید قرار می گیرند. برخی از روزنامهنگاران میگویند افرادی که خانههایشان توسط دولت از میان برداشته شده است، جایی برای رفتن ندارند، هیچ آیندهای برای آنها وجود ندارد، نه حقوق بازنشستگی و نه جایی برای زندگی دارند. غرامتی برای آنان پرداخته نمی شود و با ناامیدی مطلق روبرو میشوند.
دیدگاه تان در این باره