Skip to main content
تازه‌ترین خبرها
تصویر بندانگشتی

روایت نجات‌یافته‌گان از حملۀ مرگ‌بار دانشگاۀ کابل

سودابه دانش‌جوی سال چهارم دانشکدۀ ادارۀ و پالیسی عامه است که به‌گونۀ معجزه آسا از حملۀ روز دو شنبه بر دانشگاۀ کابل نجات یافته‌است.

سودابه می‌گوید هنگامی که او و هم‌صنفی‌هایش صدای تیراندازی را در داخل دانشگاه شنیدند، جالی پنجره را پاره کردند و تمامی دانش‌جویان - که در حدود چهل تن بودند - خودشان را از پنجرۀ صنف شان که در طبقۀ دوم ساختمان بود، پایین انداختند.

سودابه آخرین دانش‌جوی این صنف چهل نفری بوده‌است که از پنجره خودش را پایین انداخته‌است. او می‌گوید بدلیل این‌که پنجره‌های دیگر صنف بسته بودند، تمامی هم‌صنفی‌هایش یکی یکی از یک پنجره خودشان را به پایین انداختند. 

به‌گفتۀ سودا هنگامی که او از پنجره خودش را پایین انداخت، مهاجمان بر او شلیک کردند اما او به‌گونۀ معجره‌آسا نجات یافت: «همه‌گی کلمۀ خودرا خواندند فکر کردیم که خلاص استیم، اما جالی پنجره باز شد. خالد، عمران و جلیل خودرا انداختند و من هم جرأت پیدا کردم گفتم حتمأ من هم می‌توانم خودرا بندازم. در لبۀ کلکین رسیده بودم که فیرها به طرف من شروع شدند. تا آن وقت هم دل و نادل بودم، اما خود را انداختم و دویدن را شروع کردم.»

سودا هنگامی که از پنجره خودش را پایین انداخت مهاجمان بر او شلیک کردند.

سودابه می‌گوید که این رویداد بر روح و روانش تأثیر گذاشته‌است: «در خواب و بیداری با صنفی‌هایم استم. دیوانه شده‌ام.»

فضیله دانش‌جوی دیگری است که از این حملۀ مرگ‌بار نجات یافته‌است؛ اما گلولۀ داغ مهاجمان همانند یک چاقوی برنده، گلوی اورا بریده‌است.

فضیله می‌گوید یکی از مهاجمان دوبار وارد صنفی شد که او و هم‌صنفی‌هایش در داخل آن گیر مانده بودند؛ بار نخست بر هم‌صنفی‌هایش شلیک کرد و بیرون رفت و بعد از مدتی دوباره برگشت و درمیان دانش‌جویان بم‌‎دستی پرتاب کرد.

فضیله اقبال نیک داشته‌است که هرچند گلولۀ مهاجم گلوی اورا درید، اما زنده ماند.

فضیله اکنون در شفاخانه‌یی در کابل بستری است.

فضیله قصه می‌کند هنگامی که زخمی شد، امیدش از زنده‌گی قطع شد و با خود فکر کرد که اگر خودش نجات نمی‌یابد باید به دیگران کمک کند تا آن‌ها نجات یابند؛ او نخست به برادرانش که در دانشگاۀ کابل دانش‌جو استند، پیام گذاشت و سپس از طریق آن‌ها شمارۀ نیروهای امنیتی که برای نجات دانش‌جویان به محل آمده بودند پیدا کرد. او شمرده شمرده پیام نوشت و نیروهای امنیتی را راهنمایی کرد تا او و یک هم‌صنفی دیگرش را که زنده مانده بودند، نجات دهند: «همان لحظه من کلمه خود را می‌خواندم و پیام کردم؛ زیاد پیام کردم. گفتم من که می‌میرم شاید یک یا دو ساعت زنده بمانم اما دیگران باید نجات پیدا کنند.»

حسیب‌الله احمدزی، دانشجوی دیگری است که از مرگ قطعی در دانشگاۀ کابل نجات یافته‌است. او نیز می‌گوید مهاجمان هرآن‌که را پیش روی شان می‌‌دیدند به گلوله می‌بستند: «دوباره می‌روم به صنفم، به درس‌هایم و از هر طریقی دوباره به ملت و کشور کمک می‌کنم.»

در حمله بر دانشگاۀ کابل ۲۲ تن جان باختند. بسیاری از قربانیان دانش‌جویان بودند.

در حملۀ روز دوشنبه بر دانشگاۀ کابل دو مهاجم دخیل بوده‌اند. در این حمله بیست و دو تن جان باختند و در حدود چهل تن دیگر زخم برداشته‌اند.

این رویداد با واکنش‌های داخلی و بیرونی روبه‌رو شده‌است. از این میان، شماری از شهروندان کشور در لندن به یاد قربانیان این حمله شمع روشن کردند.

روایت نجات‌یافته‌گان از حملۀ مرگ‌بار دانشگاۀ کابل

فضیله دانش‌جوی دیگری است که از این حملۀ مرگ‌بار نجات یافته‌است؛ اما گلولۀ داغ مهاجمان همانند یک چاقوی برنده، گلوی اورا بریده‌است.

تصویر بندانگشتی

سودابه دانش‌جوی سال چهارم دانشکدۀ ادارۀ و پالیسی عامه است که به‌گونۀ معجزه آسا از حملۀ روز دو شنبه بر دانشگاۀ کابل نجات یافته‌است.

سودابه می‌گوید هنگامی که او و هم‌صنفی‌هایش صدای تیراندازی را در داخل دانشگاه شنیدند، جالی پنجره را پاره کردند و تمامی دانش‌جویان - که در حدود چهل تن بودند - خودشان را از پنجرۀ صنف شان که در طبقۀ دوم ساختمان بود، پایین انداختند.

سودابه آخرین دانش‌جوی این صنف چهل نفری بوده‌است که از پنجره خودش را پایین انداخته‌است. او می‌گوید بدلیل این‌که پنجره‌های دیگر صنف بسته بودند، تمامی هم‌صنفی‌هایش یکی یکی از یک پنجره خودشان را به پایین انداختند. 

به‌گفتۀ سودا هنگامی که او از پنجره خودش را پایین انداخت، مهاجمان بر او شلیک کردند اما او به‌گونۀ معجره‌آسا نجات یافت: «همه‌گی کلمۀ خودرا خواندند فکر کردیم که خلاص استیم، اما جالی پنجره باز شد. خالد، عمران و جلیل خودرا انداختند و من هم جرأت پیدا کردم گفتم حتمأ من هم می‌توانم خودرا بندازم. در لبۀ کلکین رسیده بودم که فیرها به طرف من شروع شدند. تا آن وقت هم دل و نادل بودم، اما خود را انداختم و دویدن را شروع کردم.»

سودا هنگامی که از پنجره خودش را پایین انداخت مهاجمان بر او شلیک کردند.

سودابه می‌گوید که این رویداد بر روح و روانش تأثیر گذاشته‌است: «در خواب و بیداری با صنفی‌هایم استم. دیوانه شده‌ام.»

فضیله دانش‌جوی دیگری است که از این حملۀ مرگ‌بار نجات یافته‌است؛ اما گلولۀ داغ مهاجمان همانند یک چاقوی برنده، گلوی اورا بریده‌است.

فضیله می‌گوید یکی از مهاجمان دوبار وارد صنفی شد که او و هم‌صنفی‌هایش در داخل آن گیر مانده بودند؛ بار نخست بر هم‌صنفی‌هایش شلیک کرد و بیرون رفت و بعد از مدتی دوباره برگشت و درمیان دانش‌جویان بم‌‎دستی پرتاب کرد.

فضیله اقبال نیک داشته‌است که هرچند گلولۀ مهاجم گلوی اورا درید، اما زنده ماند.

فضیله اکنون در شفاخانه‌یی در کابل بستری است.

فضیله قصه می‌کند هنگامی که زخمی شد، امیدش از زنده‌گی قطع شد و با خود فکر کرد که اگر خودش نجات نمی‌یابد باید به دیگران کمک کند تا آن‌ها نجات یابند؛ او نخست به برادرانش که در دانشگاۀ کابل دانش‌جو استند، پیام گذاشت و سپس از طریق آن‌ها شمارۀ نیروهای امنیتی که برای نجات دانش‌جویان به محل آمده بودند پیدا کرد. او شمرده شمرده پیام نوشت و نیروهای امنیتی را راهنمایی کرد تا او و یک هم‌صنفی دیگرش را که زنده مانده بودند، نجات دهند: «همان لحظه من کلمه خود را می‌خواندم و پیام کردم؛ زیاد پیام کردم. گفتم من که می‌میرم شاید یک یا دو ساعت زنده بمانم اما دیگران باید نجات پیدا کنند.»

حسیب‌الله احمدزی، دانشجوی دیگری است که از مرگ قطعی در دانشگاۀ کابل نجات یافته‌است. او نیز می‌گوید مهاجمان هرآن‌که را پیش روی شان می‌‌دیدند به گلوله می‌بستند: «دوباره می‌روم به صنفم، به درس‌هایم و از هر طریقی دوباره به ملت و کشور کمک می‌کنم.»

در حمله بر دانشگاۀ کابل ۲۲ تن جان باختند. بسیاری از قربانیان دانش‌جویان بودند.

در حملۀ روز دوشنبه بر دانشگاۀ کابل دو مهاجم دخیل بوده‌اند. در این حمله بیست و دو تن جان باختند و در حدود چهل تن دیگر زخم برداشته‌اند.

این رویداد با واکنش‌های داخلی و بیرونی روبه‌رو شده‌است. از این میان، شماری از شهروندان کشور در لندن به یاد قربانیان این حمله شمع روشن کردند.

هم‌رسانی کنید