پس از بُن، چشم امید مردم افغانستان به پروسۀ قطر بسته شده است. از گفتوگوهای قطر انتظار برده میشود که به منازعهٔ نزدیک به نیم قرن افغانستان راه حلِ بیرون کند. توافق طرفهای منازعه بر طرزالعمل گفتوگوهای آینده و تأکید شان بر حل سیاسی (Political settlement) این امیدواری را جان تازه داده است. اما چند پرسش مهم در این زمینه وجود دارد: چرا گفتوگوها میان حکومت و طالبان به کنُدی به پیش میروند؟ انتظارها و نگرانیهای برجستهٔ مثلث صلح (حکومت، طالبان و امریکا) چیست؟ برآیند طرحهای روی میز گفتوگوهای صلح میان افغانان چی خواهد بود؟ و کدام خطاهای بُن در دوحه تکرار نشوند؟
رویکرد طرفهای منازعه
تحلیل رویکرد اضلاع منازعه کمک میکند تا نگرانیهای اطراف منازعه و علت کندی گفتوگوها بیشتر روشن شود:
۱.سیاست تأخیر
رویکرد حکومت افغانستان در برابر پروسۀ قطر «سیاست تأخیر» است. حکومت نگران ماندن و رفتن خویش است. برای رفع این نگرانی است که حکومت سیاست تأخیر را پیشه کرده است. بخش دوم و سوم توافقنامهٔ ۲۹ فبروری میان طالبان و امریکا، نگرانی ایجاد حکومت جدید را بیشتر میکند:
الف. ایالات متحده و امارت اسلامی افغانستان که بهعنوان دولت شناخته نمیشود، به دنبال روابط مثبت با یکدیگر هستند و انتظار دارند که روابط بین ایالات متحده و «حکومت اسلامی جدید پسا توافق که توسط مذاکرات بینالافغانی تعیین میشود»، مثبت باشد؛
ب. ایالات متحده به دنبال همکاری اقتصادی «با حکومت اسلامی جدید پساتوافق که توسط مذاکرات بینالافغانی تعیین میشود» برای بازسازی خواهد بود، و در امور داخلی آن دخالت نخواهد کرد.
در این توافقنامه سخن از «حکومت اسلامی جدید پسا توافق مذاکرات بین الافغانی» است. نکتهٔ دیگر که از این توافق بر می آید این است که نوعیت نظام را قبل از آنکه در مذاکرات بین الافغانی بر سر آن بحث شود، امریکا و طالبان از پیش ان را نهایی کرده اند. مسئلهای که حکومت افغانستان را نگران میکند و رویکرد تأخیر و تعلل را در پیش میگیرد.
۲. سیاست شتاب
اما بر عکس رویکرد تحریک طالبان و دولت امریکا در برابر پروسۀ قطر «سیاست شتاب» است. طالبان و امریکا با استعجالیت در پی رسیدن به توافق صلح بودند. طالبان بنابر دلایل متعدد، از جمله دو عامل مهم که در توافقنامه امریکا-طالبان آمده است در پی «سیاست شتاب» و نهایی شدن هرچه زودتر پروسۀ قطر هستند:
الف: با شروع مذاکرات بینالافغانی، ایالات متحده بازنگری اداری خود را در مورد تحریمهای فعلی امریکا و «لیست پاداشها» علیه اعضای امارات اسلامی افغانستان که بهعنوان یک دولت به رسمیت شناخته نمیشود، با هدف برداشتن این تحریمها...، آغاز خواهد کرد؛
ب: با شروع مذاکرات بینالافغانی، ایالات متحده تعامل دیپلماتیک خود را با سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل و افغانستان برای «حذف نام اعضای امارات اسلامی افغانستان، از لیست تحریمها»...، شروع خواهد کرد. مسئلۀ ای که طالبان را وادار به «سیاست شتاب» کرده است. در کنار این، طالبان برای حفظ امتیازهایی که از سوی اداره ترمپ داده شد، تمایل به شتاب داشته اند.
از سوی هم، اداره ترامپ «سیاست شتاب» را برای مصرف داخلی و رأٔی آوردن در انتخابات امریکا روی دست گرفت؛ اما تلاشهای ادارۀ او و زلمی خلیلزاد فرستادۀ ویژه اش نتیجه زودهنگام و مطلوب را برای او به دست نداد.
آجنداهای روی میز
پس از توافق بر کارشیوه ۲۲ ماده یی، قرار است در ۵ نومبر سخن بر سر آجندای گفتوگوهای صلح آغاز شود. موارد مهم که قرار است مشمول اجندا شوند عبارت از، آتش بس، چگونگی نظام سیاسی آینده، رهایی طالبان باقی مانده از زندان، رفع تعزیرات علیه تحریک طالبان، مسئله خروج، ادغام مجدد و...، خواهند بود. قدر معلوم، حکومت و طالبان آجنداهای متفاوت را تعقیب میکنند. آتش بس از موارد مهم و الویت حکومت افغانستان است، اما برای طالبان آتش بس الویت نیست. طالبان علاقه دارند تا اول بر مسئله نظام سیاسی بپردازند؛
طرحهای ممکن
دیده میشود که دو طرح ذیل، اولی مورد نظر حکومت افغانستان و دومی مورد نظر طالبان از اجندای عمدهٔ پروسۀ قطر خواهند بود.
۱. اشتراک طالبان در نظام سیاسی (Power sharing): یکی از طرحها برای پایان منازعه کنونی شریک شدن طالبان در ساختار قدرت است، اما تحریک طالبان علاقه یی به سهیم شدن در حکومتی را که دست نشانده و فاسد میدانند ندارند؛
۲. حکومت مؤقت (Interim Government): طرح دومی برای پایان منازعه جاری، حکومت مؤقت است. این طرح از سوی شماری از سیاستگران و نهاد امریکایی «رَند» در سال ۱۳۹۷ مطرح و با مخالفت و موافقتهای همراه شد. طالبان پیرامون حکومت مؤقت تا هنوز موضع روشن و رسمی نداشته اند، اما به رسمیت نشناختن حکومت فعلی، ادعای ۷۰ درصد حاکمیت و...، نشان میدهد که طرح حکومت مؤقت چندان بد این گروه نمیآید.
از بُن تا دوحه
تأخیر و تعلل، شتابزدگی و استعجالیت محاسبه نشده ما را به پایان منازعه جاری نمیرساند. پروسۀ بن که بنیاد دیموکراسی سازی و دولت سازی در افغانستان توسط آن گذاشته شد با استعجالیت برگزار شد و پیامدهای آن تا امروز زندگی مردم افغانستان را متأثر کرده است. از جمله انتقادهایی که بر توافقنامه بُن وارد است؛ توزیع ناقص قدرت سیاسی، طبقه بندی اقوام، نبود نمایندگان واقعی جامعه مدنی و... است.
بنابر این، اطراف منازعه برای تداوم و اصلاح، از اشتباهات موافقتنامه بُن باید بیاموزند و آن را در دوحه تکرار نکنند.
جاوید جاوید تحلیلگر و نویسنده در باره موضوعات سیاسی و روابط بین الملل است. او در برخی از دانشگاههای خصوصی در کابل نیز تدریس میکند.
همه میتوانند نوشتههایی که استوار بر واقعیتها است را به طلوعنیوز بفرستند تا در بخش "دیدگاه شما" به نشر برسد.
دیدگاهها در این مقاله از سوی طلوعنیوز تأیید یا شریک ساخته نمیشوند. نویسندهگان مقالهها برای درست بودن معلومات در مقاله شان مسوول استند و اگر معلومات شان نادرست بود، تصحیصی در آن نوشته اضافه خواهد شد.