كشور و ملت ما حساس ترين و دردناک ترين روزهاى تاريخ خود را تجربه مى كند؛ ناامنى ها به اوج خود رسيده و جنگها، خونريزىها و خشونتها بيشترين بخشهاى كشور را فراگرفته است؛ عده اى سقوط ولسواليها را جشن مىگيرند و برخى بر كشتن مخالفين خود فخر و مباهات مى كنند؛ در حالى كه سزاوار بود بر كارى احساس فخر و سربلندى كنند كه باعث نجات ملت از اين بحران خونين شود و دستيابى به صلح و امنيت را در پى داشته باشد.
عرائض و يادداشتهايى در اين رابطه دارم:
۱. حزب اسلامى خواهان صلح بوده و از هيچ طرف درگير در جنگ؛ حمايت نمىكند؛ طرفهاى درگير را به صلح و حل مسالمت آميز بحران و عدم تكرار تجارب ناكام و خونين گذشته دعوت مىكنيم.
۲. متأسفانه تا حال دو طرف درگير؛ هيچ طرحى واضح، عملى، معقول و مشروع براى حل بحران ارائه نكرده اند.
۳. مذاكرات دوحه نشان داد كه نمىتوان به آن اميدوار بود و انتظار رسيدن به توافق را از آن داشت؛ در حالتى كه طرف هاى دخيل در مذاكرات؛ بر تداوم جنگ مصر اند و اراده و قصد رسيدن به صلح را تبارز نداده اند؛ نبايد به نتائج مثبت اين مذاكرات منتظر بود.
۴. دلائل عدم توفيق در مذاكرات دوحه كاملاً نمايان و روشن است؛ اين مذاكرات ميان دو طرف درگير در جنگ طولانى بوده و از حضور طرفهاى حامى صلح و تأثيرگذار در جريانات كشور؛ عمداً و به دلائل سياسى؛ ممانعت صورت گرفته؛ رسيدن به صلح و توافق بين الافغانى؛ نه تنها ايجاب تغيير در تركيب هيئتها را دارد؛ بلكه لازم است در رابطه به وسيط و ميانجى، محل مذاكرات و شرائط و تسهيلات ضرورى؛ تصاميم مناسب و جديد اتخاذ شوند. پيشرفت و توافق در مذاكرات؛ نيازمند ميانجى بى طرف و غير دخيل در جنگ و محل جديد فارغ از حضور و تأثير حاميان و عاملان جنگ است؛ بايد شرائط يكسان و سازگار براى تمامى هيئتهايى كه جهتهاى تأثيرگذار را تمثيل مىكنند؛ فراهم شود.
۵. در خلال اين مدتى كه دوحه محل برگزارى مذاكرات بود؛ بارها اتفاق افتاده كه نشستهايى ميان طرفهاى تأثير گذار ديگر راه اندازى شود؛ گامهايى نيز برداشته شده؛ اما جهتهايى كه چگونگى نشستها و اجنداى آن را در كنترول خود گرفته بودند و خواهان ادامه جنگ و صلح مشروط بودند؛ موانع ايجاد نموده اند و از برگزارى مذاكرات مستقل مانع شده اند.
۶. طالبان مىپندارند كه در صورت خروج نيروهاى اجنبى؛ حكومت كابل؛ توان ايستادگى و مقاومت در برابر آنان را نداشته؛ به پيروزى از طريق جنگ باور دارند. تا اكنون نه در جريان مذاكرات و نه در اظهارات رسمى طالبان؛ نشانههاى مثبتى از توافق احتمالى آنان با آتش بس دائمى، برگزارى انتخابات و تشكيل حكومت انتقالى؛ مشاهده نه شده.
۷. دولت كه تصميم يكجانبه خروج نيروهاى خارجى را عجولانه و خلاف انتظار خود يافته؛ در وضعيتى ضعيف و بد قرار گرفته؛ روحيه اش را از دست داده و آينده را تاریک مىبيند و تلاش مىورزد تا اين و آن شخص و گروه را با رشوتهاى سياسى؛ به حمايت از مواضع ضعيف جنگى اش بكشاند؛ و در برابر مخالفين مسلح دولت بجنگاند؛ گمان مىكند كه با تغيير و تعويض مهرههاى سوخته و چهرههاى تكرارى و ناكام؛ دستآوردى در جنگ خواهد داشت.
۸. حزب اسلامى افغانستان نه در اين معامله گرىها سهيم است و نه از یک گروه جنگى در برابر ديگرى حمايت خواهد كرد؛ چند فردى منتسب به حزب اسلامى؛ كه اخيراً به وظائفى در حكومت گمارده شده اند؛ نه از حزب اسلامى نمايندگى مىكنند و نه مورد حمايت اعضایء حزب اند. كرسى نشينها؛ اينها را به غرض ايجاد درگيرى ميان مخالفين مسلح دولت و حزب اسلامى توظيف كرده اند.
۹. اگر دولت به طرح صلح حزب اسلامى؛ صادقانه التزام مىورزيد و به شرائط معقول و مشروع مخالفين مسلح دولت تمكين مىكرد؛ با تشكيل حكومت انتقالى غير ائتلافى، برگزارى انتخابات در دوره انتقالى، آزادى تمامى زندانيان سياسى، حذف نامهاى مخالفين اشغال؛ از فهرستهاى سياه؛ تأمين اجماع سياسى و تشكيل شورى عالى دولت؛ توافق مىكرد؛ كار به اين جا نمىكشيد.
۱۰. از نظر ما نه تشكيل حكومت موقت ائتلافى؛ مفيد است و نه عملى؛ در عوض؛ حكومت مؤقت غيرائتلافى كوتاه مدت را مفيد مى شماريم كه وظيفه اساسى اش برگزارى انتخابات بوده، متشكل از شخصيتهايى باشد كه براى تمامى جهتهاى تأثيرگذار پذيرفتنى و قابل قبول بوده و در جنگهاى قبلى با هيچ طرف جنگى همكارى نداشته اند؛ و متهم به وابستگى به هيچ كشور خارجى نباشند.
۱۱. البته حكومت انتقالى به مرجع تصميمگيرى عالى و باصلاحيت كه اجماع سياسى را تمثيل كند؛ ضرورت دارد؛ تا در مورد تمامى مسائل مهم ملى؛ عالى ترين مرجع تصميم بوده و حكومت انتقالى مجرى تصاميمش باشد. رهبران تمامى احزاب تأثيرگذار سياسى به شمول طالبان؛ اعضای اين شورى باشند. حكومت و طالبان تا هنوز با چنين طرحى رسماً توافق نكرده اند؛ شايد زمانى توافق كنند كه ببينند از طريق جنگ نمىتوانند به اهداف شان نائل شوند.
۱۲. اما در اين نبايد هيچ جناحى داخلى و خارجى شكى داشته باشد كه موقعيت ستراتيژيک افغانستان چنان است كه هيچ گروهى؛ هرچند حاميان نيرومند خارجى داشته باشد؛ نمىتواند از طريق جنگ و به حمايت نيروهاى خارجى؛ بر كابل حكومت كند.
۱۳. حكومت ائتلافى و معامله تقسيم قدرت؛ بر مبناى سياسى و قومى؛ غيرعملى و ناممكن است. دشوار است؛ گروههايى زير یک چتر و در حكومت ائتلافى در كنار همديگر كار كنند و همديگر را بپذيرند كه بيش از چهار دهه عليه همديگر جنگيده اند. اين هم حقيقت مسلم و انكار ناپذير است كه احدى نمىتواند از طريق اعمال زور، و آن هم زور عاريتى؛ بر افغانها حكومت كند؛ افغانهاى سربلند و آزاده؛ به زورگويىهاى احدى تسليم نخواهند شد. هر كى راه زور آزمايىها را انتخاب كند؛ بدون شک و حتماً با مقاومت مردمى مواجه خواهد شد.
۱۴. حزب اسلامى تنها حكومتى را خواهد پذيرفت كه منبعث از اراده آزاد ملت بوده، از طريق مسالمت آميز و در نتيجه پروسه شفاف و عادلانه انتخاباتى به قدرت برسد.
۱۵. حزب اسلامی خواهان صلح است؛ اما اگر به جنگ وادار شود؛ در آن صورت از خود و ملت خود دفاع خواهد كرد؛ چنين دفاعى را حق و وجيبه دينى خود مىشمارد.
۱۶. به آنان كه شوق ادامه جنگ و فتح شهرها را دارند؛ چند توصيه دوستانه و مبتنى بر رهنمودهاى دينى داريم: الف- زمانى به فتح شهرها برويد كه بدون جنگ آن را فتح كنيد؛ همانگونه كه پيامبر عليه السلام مكه را بدون جنگ فتح كرد. ب- زمانى وارد شهرها شويد كه قصد و توان ماندن در آن را داريد؛ نه اين كه پس از يكى دو روز آن را مجدداً ترک كنيد و ويرانىها و تباهىهاى جبران ناپذير را در عقب بگذاريد. ج- قبل از ورود به شهرها؛ صفوف تان را از جنگجويان بىهدف و اوباش تصفيه كنيد و نگذاريد از آدرس شما به غارت، چپاول و كشتارهاى بى رحمانه بپردازند. د- با كسانى نه جنگيد كه قصد جنگيدن با شما را ندارند؛ هر چند زمانى با شما جنگيده اند. هـ- چون فاتح مغرور عمل نكنيد و شعار تان انتقام نباشد؛ خداى عزيز متكبر را به زودى مجازات نموده و به ذلت و زوال محكوم مىكند.
۱۷. مساعى براى فرستادن هيئت جديد به دوحه و پاكستان؛ به قصد ديدار با هيئت عالى رتبه طالبان؛ همانگونه كه انتظار مىرفت؛ بىنتيجه ماند و منتفى شد؛ نه طالبان آماده ديدار با اين هيئت بودند و نه هيئت از ناحيه تركيب و روحيه و ذهنيت حاكم بر آن؛ توان و ظرفيت انجام چنين مأموريتى را داشت.
۱۸. از فعال شدن ناگهانى جنرال كارتر؛ لوى درستيز بريتانيا؛ معلوم مىشود كه مأموريت خليلزاد پايان يافته؛ و جايش به جنرال كارتر تخليه شده؛ اما با همان سياستهايى كه خليلزاد اعمال كرد و نتيجه اى تحويل نداد: مذاكرات ميان دو طرف درگير مصر بر ادامه جنگ و حذف صلح خواهان و مخالفين جنگ؛ تكرار تجربه دوحه و قبل از آن بن.
۱۸. افواه ابتلاء به كرونا؛ انتقال به تركيه و حتى جان دادن در يكى از شفاخانههاى تركيه؛ دروغهايى كه در اين ۵۲ سال مبارزه؛ به گونه مسلسل عليه من صورت گرفته؛ از سوى مخالفين ما و هر افغان آزاده و سربلند؛ مخالفين و رقبايى كه به هيچ چيزى مقدس باور ندارند؛ دروغ، اتهام، دشنام، وطنفروشى، ضميرفروشى؛ زيرپا گذاشتن تمامى ارزشهاى چون آزادى، استقلال، هويت ملى، ارزشهاى انسانى و اخلاقى؛ شرف و وجدان؛ و ذبح آن در پاى هر اشغالگر؛ چه شرقى چه غربى؛ شيطان شان جز با دروغ و دشنام و اتهام و مخالفت با هر انسان شريف؛ به چيزى ديگر راضى نمىشود.
بايد عرض كنم كه من از آغاز بيمارى كرونا در ۲۰۱۹ تا امروز؛ در اين مدت بيش از یک و نيم سال؛ نه به كرونا مصاب شده ام و نه به بيمارى ديگرى كه مجبور به رفتن به شفاخانه شده باشم؛ حتى پروردگار مهربانم مرا از مبتلا شدن به زكام عادى نيز در اين مدت نگهداشته است. الحمد لله رب العالمين
گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان است.
دیدگاه تان در این باره