در کشورهای پس از جنگ زمانیکه درگیرهای مسلحانه پایان مییابد، یا دولت مطلقۀ استبدادی سقوط میکند، عاملان جنایت و خشونت در عدالت انتقالی باید جزای شان را ببینند. جامعۀ بینالمللی اغلب در همکاری با دولت و جامعۀ مدنی کمیسیونهای موقتی را برای تأمین عدالت به قربانیان و شروع فرایند طولانی آشتی ایجاد میکنند؛ اما افغانستان پس از جنگهای طولانی مدت و خشونتهای زیانبار و سقوط طالبان شاهد عدالت انتقالی نبود.
در دو دهۀ پسین، بخاطر تأمین حقوق زنان در افغانستان هیچ کار قناعت بخشی انجام نشد. از سویی دیگر، فرهنگ قبیلهیی، سنتی و زنستیزانه که تاریخ دیرینه در افغانستان دارند، شرایط زندهگی را برای زنان در هر مقطع تاریخی به مشکل مواجه کردهاست. پس از سقوط طالبان در ۲۰۰۱ میلادی، فرصت خوبی برای زنان در افغانستان رقم خورد؛ زنان به اجتماع، سیاست، فرهنگ و دانشگاهها بیشتر راه یافتند و در این عرصهها رشد چشمگیری هم داشتند، اما اکنون پس از بیست سال، نگرانی دیگری در مورد آیندۀ زنان در حال شدت گرفتن است. برخورد خشونتآمیز با زنان در لویهجرگۀ مشورتی صلح – که به تاریخ ۱۷ – ۱۹ اسد برگزار شد - نشان داد که ما به فرهنگ همدیگرپذیری و تساوی احترام قایل نیسیتم. [اشارۀ نویسنده به برخورد خشنوتآمیز با بانو بلقیس روشن، نمایندۀ مجلس در لویهجرگه است.]
صلح با طالبان چه تضمینی برای حفظ آزادی زنان و برابری زن و مرد در افغانتسان خواهد داشت؟ آیا زنان دوباره به عقب بر میگردند و نقش شان در نهادهای دولتی و خصوصی کمرنگ خواهد شد و یا از خشونتی به خشونت دیگری میرویم؟ و آیا زنان شلاق طالبان را فراموش کردهاند؟
بربیناد گزارشها، این روزها در غزنی و برخی شهرهای دیگر افغانستان قوانین طالبانی بسان دوران امارات در حال تطبیق است؛ زنان بدون محرم شرعی از خانه بیرون شده نمیتوانند. در مناطق تحت تسلط طالبان، درهای مکاتب دخترانه بسته و آزادی زنان سرکوب شدهاست.
اگر به گذشتۀ افغانستان نگاهی بیاندازیم، میبینیم که زنان در مسیر تاریخ بهعنوان گروه اجتماعی به شدت آسیبپذیر، منزوی و تحت فشار وجود داشتهاند و از کمترین حقوق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برخوردار بودهاند. تاریخ سیاسی و اجتماعی ما مردانه بوده و همۀ مجاری قدرت، ثروت و منزلت در کنترل و مدیریت مردان بودهاست.
قدرت مردانه و نظام خردگریز به انزوای زنان در گذشتۀ تاریخی نقش ایفا کردهاست. اگر پس از۲۰۰۱زمینههای مساعدی برای رشد و فعالیت زنان فراهم شد، شدت گرفتن جنگ طالبان، بستهشدن مکتبهای دختران و چالشهای دیگر اجتماعی، زنان را برای رسیدن به آگاهی و حقوق شان با چالش روبهرو کرد.
دولتها در دو دهۀ اخیر در افغانستان نقش سمبولیکی به زنان دادند. در این دو دهه، ما شاهد شکل گرفتن جنبش قدرتمند زنان نبودیم. زنان صلاحیت و مشروعیت کسب قدرت اجتماعی را پیدا نکردند. عدم بهرهمندی از قدرت سبب شد که زنان در یک دور باطل سکوت و سکون گرفتار شوند و دوباره با هیولایی به نام طالب مواجه شوند و نگران آیندۀ شان باشند. از سویی دیگر، نتوانستیم ذهنیت طالبانی و زنستیزانه را در جامعه اصلاح کنیم.
به واقعیت، ما زنان نگران آیندۀ مان هستیم. پرسشهایی زیاد به ذهن ما راه مییابند. پیچیدهگی وضعیت کنونی و آیندۀ تاریک گفتوگوهای صلح، زنان را بیشاز هر زمان دیگر نگران ساختهاست. امکان هرنوع ابتکار و مشارکت سیاسی، خلاقیت فکری و مدیریت اقتصادی و تبارز هویتی بهنحوی از زنان گرفته شدهاست. حضور زنان در مذکرات صلح کمرنگ است. صدای زنان در جرگه سرکوب شد. روحیۀ زن ستیزی در جرگه حاکم بود. زنان روستا، هنوز زندهگی بدوی دارند.
رکود و بازماندهگی زنان افغانستان ناشی از شرایط نامناسب سیاسی، آموزههای مذهبی، فرهنگ قبیلهیی حاکم و سنتهای ناپسند دیرینۀ مردسالارانه و پدر محورانه تاریخی است.
زنان هنوز به لحاط ذهنی و اقتصادی به مردان خانواده وابسته اند. بزرگترین موانع رشد سیاسی زنان، موانع ساختاری هستند که در فرایند گذر تاریخی و سیر اجتماعی خویش بازتولید میشوند. نهاد روحانیت، مذهب و جرگههای سنتی بر حفظ قوانین مردسالاری کمک کردهاست. چون رسم مذهب، روحانیت و جرگه حکم میکند که بزرگان و مردان در تصمیمگیریهای بزرگ نقش ایفا کنند. زنان در جرگه نقش منفعل دارند، چون نفس جرگه سنت مردانه است. برخورد با بلقیس روشن در روز نخست جرگه و توهین به خانم اصیلا وردک در روز دوم جرگه مصداق عینی این ادعا بوده میتواند.
نهادهای روحانیت، مذهب و جرگه دید مالکیتی و شیوارهگی به زن دارند. طالبان مظهر متعالی این دید هستند. چون در تفکر طالبانی زنان حق تصمیمگیری در مورد ابتداییترین، مهمترین و جدی ترین مسایل زندهگی شان از جمله بیرون رفتن از خانه، کار کردن در بیرون از خانه، ازدواج، طلاق و حق انتخاب را ندارند.
سواد و آگاهی راه رهایی زنان از این وضعیت است. در پرتو آگاهی زنان قادر خواهند بود که فردیت، شخصیت، تواناییها، نیازها، باورها، تفاوت حقوق و امتیازات انسانی خویش را کشف کنند. بی سوادی و عدم آگاهی همان فکر طالبانی و زندهگی در تاریکی است. زنان افغانستان نمیخواهند به عقب بر گردند. زنان در بیست سال پسین توفیقات زیاد در عرصههای اجتماع، سیاست و فرهنگ داشتهاند. اما وضعیت روستاها هنوز نگران کننده است. پرسشی که مطرح است این است که آیا پس از مذاکرات صلح به حقوق و امتیازات زنان حرمت گذاشته خواهد شد یا خیر؟
زنان در بسیاری روستاهای افغانستان هنوز محکمۀ صحرایی میشوند. زنان بد داده میشوند. در ولایات تحت حاکمیت طالبان زنان در ملا عام سنگسار میگردند. در اکثر مناطق افغانستان زنان حق تحصیل و درس را ندارند. در برخی مناطق افغانستان زنان هنوز از ابتداییترین حقوق شان محروم ماندهاند.
روزگار سیاۀ طالبانی را هیچ انسانی فراموش کرده نمیتواند. زنان افغانستان بدون شک رنجهای زیادی را در طول دوران طالبان متحمل شدهاند. طالبان مکاتب دخترانه را بستند و تفسیر خشینی از قانون شریعت ارائه کردند و زنان از کار در بیرون خانه یا ترک کردن خانه بدون چادری و محرم، منع شدند.
گذار از منازعه بدون مشارکت زنان ممکن نمیباشد. مردم افغانستان تا اکنون نتوانستهاند تا به درکی روشن از عوامل و ریشههای جنگ برسند. بدون شک قسمت بزرگی از جنگ و خشونت در افغانستان ریشههای اجتماعی دارند و نیاز است تا بهگونۀ آسیبشناسانه به مطالعۀ منازعات پرداخت. سلامت نهاد خانواده بدون زنان آگاه و توانمند ممکن نیست و نهاد خانواده بهعنوان مهمترین هستۀ هر جامعه کیفیت وضعیت سیاسی و اجتماعی آن جامعه را تعیین میکند. مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه میتواند بستر مناسبی برای تحرک اجتماعی را هموار کند و پشتوانۀ بزرگی برای تأمین صلح پایدار در کشور گردد.
تردیدی نیست که گذار از منازعه تنها با آرمانهای بزرگ تحقق نمییابد بلکه مصالحه باید با درنظرداشت رهیافتهای حقوقمحور و توسعهمحور دنبال گردد.
وقتی نامی از رژیم طالبان شنیده میشود مستقیمأ سیاستهای سختگیرانۀ آنان در برابر زنان به اذهان تداعی میشود. بنأ باید گفت که تغییرات اجتماعی بدون مشارکت فعالانۀ زنان غیرممکن است و این امر زمانی تحقق مییابد که هم دولت و هم جامعه به درکی مناسب از اهمیت توانمند شدن زنان برسند تا فرایند گذار از منازعه موفقانه انجام شود. با این همه هنوز نگرانیهایی وجود دارند که پس از صلح با طالبان سرنوشت زنان و وضعیت زنان در افغانستان چگونه خواهند بود؟
نیما صورتگر، استاد دانشگاه و مسؤول اتاق فکر زنان افغانستان
همه میتوانند نوشتههایی که استوار بر واقعیتها است را به طلوعنیوز بفرستند تا در بخش "دیدگاه شما" به نشر برسد.
دیدگاهها در این مقاله از سوی طلوعنیوز تأیید یا شریک ساخته نمیشوند. نویسندهگان مقالهها برای درست بودن معلومات در مقاله شان مسوول استند و اگر معلومات شان نادرست بود، تصحیصی در آن نوشته اضافه خواهد شد.