این هنگامی بود که تنها بیش از دوسال از تأسیس این گروه میگذشت؛ اما آنچه که چندپارچهگی حکومت مجاهدین و جنگهای میان گروهی آنان دانسته میشد، باعث شد که طالبان خیلی زود شهرهای بزرگ را یکی پیدیگری، تصرف کنند.
با ورود طالبان به کابل، نیروهای دولت مجاهدین، از پایتخت بیرون شدند و رژیم طالبان ۵ سال دوام کرد.
بیشتر پایتختنشینان از ششم میزان سال ۱۳۷۵، روایتی یکسان دارند: "همهچیز در جریان چندساعت و خیلی آرام، در برابر چشمان آنان دگرگون شد و طالبان در کابل، جای مجاهدین را گرفتند."
این روز، همچنان در نگاههای گواهانش، لحظه بهلحظه زندهاست.
مردم سرخورده از جنگهای میانگروهی مجاهدین، با امیدواری توأم با تردید به پیشواز دورۀ دیگری که همان رژیم طالبان بود، رفتند. حتا قوانین سختگیرانه این رژیم هم در نخست از این امیدها، نکاستند؛ اما برخی از تصویرها و گفتههای برجامانده از آن آوان، میرسانند که میان قصههای چندماه پس از حضور طالبان در کابل و دیدگاههای کنونی مردم از آن دوره، شباهتهایی وجود داشتهاند.
در این میان، برای بسیاری از دختران و زنان که چندسال پیش از طالبان را هم درگیر نابسامانیهایی بودند، تسلط این گروه بر شهرهای بزرگ کشور، به معنی پایان رویاهای زیادی بود.
یک بانوی عضو کنونی مجلس نمایندهگان میگوید که در دورۀ طالبان، بارها گواۀ لتو کوب دختران و زنان، بهعلت سرپیچی از قوانین وضعشده این گروه، بودهاست.
چشمدیدهایی که شهناز غوثی و بانوان دیگر را بیشتر به پایداری در برابر دشواریهای کنونی و آینده در کشور وامیدارند.
شهناز غوثی افزود: "ما کسانی بودیم که در بیستسال، در کنار برادران خود کار کردیم، زحمت کشیدیم، تلاش کردیم. امروز ما حق داریم که کار بکنیم، امروز حق داریم که در جامعه، ما باشیم!"
دربارۀ یکدهه تسلط مجاهدین و طالبان بر افغانستان، دیدگاههای زیادی مطرح استند؛ اما بزرگترین علتی که به فروپاشی هر دو دوره انجامید، به اختلافات میانگروهی و جنگهایی وابسته دانسته میشود که در این دورهها، در کشور وجود داشتند.
محمدموسی پکتین، منشی سازمان جوانان مبارز وطن میگوید: "شرایطی بود که افغانستان از هرطرف مورد حمله قرار گرفته بود و نیروها بین خود درگیر بودند؛ نتوانستند که خواستهای مردم را برآورده بسازند."
حالا، ۲۴ سال پس از سقوط کابل بهدست طالبان، این گروه که در ماه حوت پارسال با امریکاییان صلح کرد، برای مذاکره با حکومت افغانستان، آماده شدهاست.
مذاکراتی که تنها گشایش یافته و هنوز راه نافتادهاست و بربنیاد گزارشها از اوضاع امنیتی در بخشهای گونهگون کشور، اینهمه بر جنگ میان دوطرف هم اثر چندانی، نگذاشتهاست.
کشته شدن داکتر نجیبالله
با تصرف کابل در ششم میزان، طالبان داکتر نجیبالله رییسجمهور پیشین افغانستان و برادرش شاهپور را کشتند و پیکرهایشان را در چهارراۀ آریانا کابل آویختند.
امروز، اعضای برگزارکنندۀ مراسم یاد بود از سالروز جان باختن داکتر نجیبالله میگویند، با آن که هدایت رسمی رییسجمهور را دربارۀ برگزاری این مراسم در تالار لویه جرگه داشتند؛ اما حلقههایی مانع برگزاری این مراسم شدند.
هواداران این رییسجمهور پیشین و اعضای حزب وطن میگویند که این کار حکومت، مخالف ارزشهای مردمسالاری در کشور است.
امید وطنیار، عضو کمیسیون برگزاری مراسم یاد بود از نجیبالله در این باره می گوید: "".
هواداران نجیبالله و اعضای حزب وطن میگویند که بیش از ۱۰هزار تن برای شرکت در این مراسم، نامنویسی شده بودند.
شفیق، یکی از هواداران نجیبالله میگوید: "از ریاستجمهوری برای ما اطلاع رسید که شما نمیتوانید در تالار خیمه لویه جرگه مراسم برگزار شد."
در نامهیی که زیر نام احزاب اسلامی افغانستان منتشر شدهاست، به حکومت هشدار شدهاست که مانع برگزاری این مراسم شود؛ اما هیچ نهادی تا کنون مسوولیت نوشتن و پخش این نامه را نپذیرفتهاست.
هرچند گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان، به روز جمعه، به هوادارانش گفته بود که مانع برگزاری این مراسم شوند.
حکمتیار میگوید: "در روز مراسم یاد بود از سالکشت نجیب جانی و قاتل، خیمه لوی جرگه یا جای دیگر را محاصره و همه راهها را بسته کنید."
در همینحال فتانه نجیب همسر داکتر نجیبالله، در پیامی در پیوند به بیستو چهارمین سالروز جان باختن شوهرش، میگوید که او و فرزندانش با تمام خانوادههای قربانی جنگ ۴۰ ساله کشور، درد مشترک دارند.
فتانه نجیب میگوید: "من و اولادهايم تلخی زهرآلود درد بزرگ و تراژيدی جنگ ۴۰ ساله وهمه تأثيرات تلخ آنرا، با پرداخت بزرگترين بها، يعنی شهادت دکتور نجيبالله و شهيد احمدزی، چشيدهايم و ثقلت این فاجعۀ ملی را بالای هر فاميل دردديده افغان کاملاً احساس مینمائيم. ما يکجا با همۀ اين فاميلها، درد مشترک داریم."
اعتراضها در ولسوالی شکر درۀ کابل
همزمان با اینها، خانوادههای قربانیان حملۀ طالبان بر ولسوالی شکردره ولایت کابل در دوره رژیم این گروه، در یک راهپیمایی اعتراضآمیز، میگویند که اگر نقش تمامی قشرهای جامعه در گفتوگوهای صلح برجسته شود، آنان طالبان را خواهند بخشید.
این بازمازندهگان و قربانیان جنگ میگویند که ۲۴ سال پیش، هنگامی که طالبان بر این ولسوالی هجوم آورده بودند، به خشونتهای فروانی دست زدند.
کندل قریشی، مردی که میگوید در آن حمله طالبان، چهار عضو خانوادهاش را از دست داد، تأکید میورزد که نمیتواند بپذیرد طالبان آن رویدادها را تکرار کنند.
این مرد که با مشکل میتواند راه برود و ظاهراً پایش معیوب است، میافزاید که پیامدهای ناگوار جنگ، از ۲۴ سال پیش تاکنون، او را با چالشهای فروانی رو بهرو کردهاند.
کندل میگوید: "جنایایت خو نابخشیدنی است. جنایت، جنایت است، اما از این که آینده اولاد ما آینده این وطن تضمین شود که همین صلح دوامدار باشد، ما به این راضی استیم."
باز ماندهگان قربانیان جنگها در کشور، انتطار دارند که در هرگونه توافق با طالبان، حقوق تمامی مردم، به ویژه آنانی که در این خشونتها قربانی دادهاند، در نظر گرفته شوند.